کلمه جو
صفحه اصلی

curio


معنی : عتیقه، چیز غریب، تحفه
معانی دیگر : (شیئی که کنجکاوی و علاقه را بر انگیزد) تحفه، نادره، چیز کمیاب، طرفه، نگرانگیز، بدیعه، شگرفه، سوقات

انگلیسی به فارسی

تحفه، سوغات، چیز غریب، عتیقه


curio، چیز غریب، عتیقه، تحفه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: curios
• : تعریف: any object, such as a piece of art, that is desired or significant only as a curiosity or novelty.
مشابه: curiosity, novelty

• unusual object, rare object
a curio is an object such as a small ornament which is unusual and fairly rare.

مترادف و متضاد

عتیقه (اسم)
relic, antique, curio

چیز غریب (اسم)
freak, curio, curiosity

تحفه (اسم)
present, curio, rarity, trove

knickknack


Synonyms: antique, bauble, bibelot, bygone, collectible, collector’s item, objet d’art, toy, trifle, trinket, whatnot


جملات نمونه

1. a curio shop
فروشگاه تحفه و هدایا

2. How many curios do you hoard in your study?
[ترجمه ترگمان]چندتا curios توی اتاق مطالعه - ت داری؟
[ترجمه گوگل]چگونه بسیاری از شما علاقه مند به مطالعه در مورد شما؟

3. This curio has passed throgh many hands.
[ترجمه ترگمان]این curio با دست های زیادی از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]این فرماندهی چندین بار دست به دست گرفته است

4. Already they had the air of curios or souvenirs - oddities from another age.
[ترجمه ترگمان]از هم اکنون هوای of یا souvenirs را از عصر دیگر داشتند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها از هوا وحشی یا سوغات - عجیب و غریب از سنین دیگر بودند

5. Along the west wall, macabre curios and warped ornaments throng the shelves.
[ترجمه ترگمان]در امتداد دیوار غربی، انواع عتیقه و زینت آلات درهم پیچیده در قفسه ها به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در امتداد دیوار غرب، مجسمه های شگفت انگیز و زیور آلات پراکنده، قفسه ها را تکان می دهند

6. Quirky buildings are often just that: oddballs, curios, rococo phantasmagoria that quickly pall.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های Quirky اغلب تنها عبارتند از: oddballs، curios، rococo phantasmagoria که به سرعت پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]ساختمان های دمدمی اغلب فقط آن هستند: عجیب و غریب، عجیب و غریب، rococo phantasmagoria که به سرعت در می آیند

7. Perhaps as curios, perhaps as a talisman he could use in some conspiracy against the King.
[ترجمه ترگمان]شاید به عنوان عتیقه، شاید به عنوان یه طلسم که بتونه تو یه توطئه علیه پادشاه ازش استفاده کنه
[ترجمه گوگل]شاید به عنوان افسون، شاید به عنوان یک طلسم، او می تواند در برخی از توطئه علیه پادشاه استفاده کند

8. Lighted curio cabinets with sliding doors range from $ 650 to $ 100.
[ترجمه ترگمان]Lighted curio با از ۶۵۰ دلار تا ۱۰۰ دلار در قفسه های کشویی قرار دارند
[ترجمه گوگل]کابینت های روشنایی کابینت با درهای کشویی بین 650 تا 100 دلار می باشد

9. Curio is $ 50 on the newsstand, $ 12 for a one-year subscription.
[ترجمه ترگمان]ماموگرافی ۵۰ دلار در the، ۱۲ دلار برای یک اشتراک یک ساله است
[ترجمه گوگل]قرص 50 دلار در روزنامه فروشی است، 12 دلار برای یک سال اشتراک

10. Don't trifle away your time on curio hunting.
[ترجمه ترگمان]وقت شکار curio را کم نکن
[ترجمه گوگل]وقت خود را صرف شکار فرنگی نکنید

11. You'd better declare your curio to the official.
[ترجمه ترگمان]بهتر است curio را به مقامات رسمی اعلام کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید فرمانده خود را به مقام رسمی اعلام کنید

12. Various kinds of ancient clocks in our curio shop are waiting for the respective highest Bids.
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از ساعت های قدیمی در مغازه curio منتظر بالاترین پیشنهادها هستند
[ترجمه گوگل]انواع مختلف ساعتهای باستانی در مغازه ما در حال انتظار برای بالاترین قیمت های مربوطه هستند

13. This set of glass curio was made with the latest technology.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه از curio شیشه ای با آخرین تکنولوژی ساخته شد
[ترجمه گوگل]این مجموعه شیشه شیشه ای با آخرین فن آوری ساخته شده است

14. He come across this in a curio shop.
[ترجمه ترگمان]او در یک فروشگاه curio به این طرف و آن طرف رفت
[ترجمه گوگل]او در این فروشگاه در قصابی قرار دارد

a curio shop

فروشگاه تحفه و هدایا



کلمات دیگر: