کلمه جو
صفحه اصلی

stipend


معنی : حقوق، مواجب، دستمزد
معانی دیگر : مقرری، حقوق ثابت، حقوق ماهیانه، راستاد، مستمری، مواجب ماهیانه (به ویژه کشیش) (رجوع شود به: salary)، جیره

انگلیسی به فارسی

مواجب، حقوق، جیره، دستمزد


مصارف، دستمزد، حقوق، مواجب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any periodic payment of money, such as a salary or allowance.
مترادف: allowance, emolument, remittance, remuneration
مشابه: dole

- She was granted a stipend by the university but it was not enough to live on.
[ترجمه ترگمان] از سوی دانشگاه کمک هزینه تحصیلی اعطا شد، ولی برای امرار معاش کافی نبود
[ترجمه گوگل] او دانشگاه را برای تحصیل دریافت کرد اما برای زندگی کردن کافی نبود

• regular payment of money, salary, allowance
a stipend is a sum of money paid regularly to a person, especially a clergyman, as a salary or as living expenses.

مترادف و متضاد

حقوق (اسم)
emolument, due, pension, law, salary, stipend

مواجب (اسم)
emolument, salary, stipend

دستمزد (اسم)
wage, fee, stipend

payment for services


Synonyms: allowance, award, consideration, emolument, fee, gratuity, hire, pay, pension, salary, take, wage


جملات نمونه

1. his award consisted of a stipend plus free room and board
جایزه ی او عبارت بود از کمک هزینه بعلاوه ی خوابگاه و خوراک مجانی.

2. Each receives some kind of government stipend, and Harry talks his way into a computer job while Kate does laundry.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از آن ها نوعی کمک هزینه دولتی دریافت می کنند و هری هنگام شستن لباس ها در یک شغل کامپیوتر صحبت می کند
[ترجمه گوگل]هری هر نوع دریافت مصارف دولتی را دریافت می کند و هری در حال کار کردن با کامپیوتر است، در حالی که کیت شستشو می دهد

3. He also introduced the Marlborough stipend system - but, unprecedently, for untried artists.
[ترجمه ترگمان]او همچنین سیستم حقوق مارلبره را نیز معرفی کرد - ولی، unprecedently، برای هنرمندان untried
[ترجمه گوگل]او همچنین سیستم مزدوری مارلبورو را معرفی کرد - اما، به طور پیشینی، برای هنرمندان بی پروا

4. For much of his Mastership the stipend paid by the Company actually fell below the far from lavish £10 to only £
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از mastership، دست مزد پرداخت شده توسط شرکت در واقع از ۱۰ پوند به فقط ۱۰ پوند کاهش یافت
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از مدرک کارشناسی ارشد مالیات بر ارزش افزوده توسط شرکت در واقع کمتر از 10 تا 10 پوند به تنها � بود

5. The stipend of the professorship is at present £3467 perannum.
[ترجمه ترگمان]مقرری مقام استادی در حال حاضر ۳۴۶۷ perannum پوند است
[ترجمه گوگل]جایزه اساتید در حال حاضر � 3467 پارانوم است

6. Staff were made redundant, the Secretary's stipend withdrawn and the Bond interest was first unpaid, then waived.
[ترجمه ترگمان]کارکنان اخراج شدند، حقوق وزیر کنار گذاشته شد و سود باند برای اولین بار پرداخت نشد، سپس از آن چشم پوشی شد
[ترجمه گوگل]کارکنان از کار افتاده بودند، بودجه دبیرستان حذف شد و منافع باند ابتدا پرداخت نشد و پس از آن از بین رفت

7. WAO will contribute a monthly stipend and yearly travel expenses.
[ترجمه ترگمان]WAO یک مقرری ماهیانه و هزینه های سفر سالانه را تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]WAO کمک مالی ماهانه و هزینه های سفر سالانه را به عهده خواهد داشت

8. Rural medics an average stipend of $ 65 a year, leading some to overcharge their patients.
[ترجمه ترگمان]پزشکان روستایی به طور متوسط ۶۵ دلار در سال به پزشکان روستایی حقوق می دهند و برخی را به overcharge بیماران خود هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان روستایی به طور میانگین 65 دلار در سال هزینه می کنند و بعضی از آنها به بیماران خود اضافه می کنند

9. We offer a monthly stipend plus a travel allowance.
[ترجمه ترگمان]ما کمک هزینه ماهانه به علاوه یک کمک هزینه سفر را ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک کمک هزینه ماهانه به همراه یک کمک هزینه سفر ارائه می دهیم

10. Favourable stipend and professional training provided here.
[ترجمه ترگمان]در اینجا کمک هزینه مطلوب و آموزش های حرفه ای ارائه شده است
[ترجمه گوگل]کمک هزینه تحصیلی و آموزش حرفه ای در اینجا ارائه شده است

11. Each woman saves a third of her weekly stipend so that once every 10 weeks, they get a lump-sum payment of $20 for larger purchases.
[ترجمه ترگمان]هر زن یک سوم از کمک هزینه هفتگی خود را پس انداز می کند، به طوری که هر ۱۰ هفته یک بار یک پرداخت مجموع ۲۰ دلاری برای خریده ای بزرگ تر دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]هر زن سه ماهه ی هفتگی خود را صرفه جویی می کند به طوری که هر 10 هفته یکبار مبلغی به مبلغ 20 دلار برای خرید بزرگتر می پردازد

12. There will moreover be a stipend of fifty pounds a year.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک مقرری سالانه پنجاه لیره به دست خواهد آمد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک پناهنده پنجاه پوند در سال خواهد بود

13. I receive a transportation stipend of NT $ 5000 every month.
[ترجمه ترگمان]من در هر ماه یک کمک هزینه حمل و نقل به میزان NT $ دریافت می کنم
[ترجمه گوگل]من یک پروانه حمل و نقل از 5000 تومان هر ماه دریافت می کنم

14. All interships carry a stipend and most provide a tuition waiver.
[ترجمه ترگمان]همه افراد داوطلب یک مقرری دریافت می کنند و اغلب پرداخت شهریه را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]همه بین المللی ها دارای مجوز هستند و اکثریت را از پرداخت هزینه تحصیل محروم می کنند

15. Rural medics get an average stipend of 65 dollars a year, leading some to overcharge their patients.
[ترجمه ترگمان]پزشکان روستایی در سال به طور متوسط به ۶۵ دلار حقوق می گیرند و برخی را به overcharge بیماران خود هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان روستایی به طور میانگین 65 دلار در سال دریافت می کنند و برخی از آنها به بیماران خود اضافه می کنند


کلمات دیگر: