1. a stinking fish
یک ماهی بد بو
2. i am tired of this stinking life
از این زندگی گند بیزارم.
3. I hate this stinking boring job!
[ترجمه ترگمان]! من از این کار خسته کننده متنفرم
[ترجمه گوگل]من از این کار خسته کننده مضحک متنفرم!
4. Those onions are stinking the house out.
[ترجمه ترگمان] اون پیاز خونه رو به گند کشیده شده
[ترجمه گوگل]این پیاز ها خانه را خفه می کنند
5. They were locked up in a stinking cell.
[ترجمه ترگمان]آن ها را در یک سلول متعفن زندانی کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در یک سلول خیره کننده قفل شدند
6. He's stinking rich, and with no more talent than he ever had before.
[ترجمه ترگمان]او ثروتمند است، و با هیچ استعدادی که تا به حال ندیده است
[ترجمه گوگل]او غنی است و با استعداد بیشتری نسبت به قبل از آن ندارد
7. I don't want your stinking money.
[ترجمه ترگمان]من پول کثیفت را نمی خواهم
[ترجمه گوگل]نمی خواهم پولت را ببینی
8. Those onions are stinking the whole house out.
[ترجمه ترگمان] اون پیازها تو کل خونه گند میزنن
[ترجمه گوگل]این پیاز ها کل خانه را می لرزاند
9. I wrote them a stinking letter to complain.
[ترجمه ترگمان]من برای آن ها نامه بدی نوشتم و شکایت کردم
[ترجمه گوگل]من آنها را یک نامه مشتاق برای شکایت نوشتم
10. At Christmas, I tend to get stinking drunk with schlock.
[ترجمه ترگمان] تو کریسمس، من تمایل دارم که با \"schlock\" مست کنم
[ترجمه گوگل]در کریسمس، من تمایل دارم با شرلوک مست بنشینم
11. I represent areas with stinking housing estates.
[ترجمه ترگمان]من نماینده مناطق با املاک متعفن مسکن هستم
[ترجمه گوگل]من مناطق را با حیاط های مسکونی نشان می دهم
12. And then, maybe: The stinking goat on yonder hill Feeds all day on chlorophyll.
[ترجمه ترگمان]و بعد، شاید: آن بز متعفن روی تپه، تمام روز را در chlorophyll تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]و پس از آن، شاید بز بزخورده در تپه یونجه تمام روز در کلروفیل خورده است
13. The yards were full of stinking garbage cans, and untidy lines of washing.
[ترجمه ترگمان]کشتارگاه پر از قوطی های خالی زباله و خطوط کثیف شسته شده بود
[ترجمه گوگل]درختان پر از قوطی های زباله درخشان و خطوط شستشوی ناهموار بود
14. She'd got a stinking cold.
[ترجمه ترگمان]او سرما زننده ای خورده بود
[ترجمه گوگل]او سردی خفیف داشت
15. Aristophanes calls him a stinking exponent of a malodorous trade.
[ترجمه ترگمان]Aristophanes او را به صورت یک معامله بد بو برده
[ترجمه گوگل]ارسطوف او را یک نماینده مضحک تجارت عصبی می نامد