کلمه جو
صفحه اصلی

wracked

انگلیسی به فارسی

خراب شده، خرد و متلاشی شدن، خراب کردن، ویران شدن


پیشنهاد کاربران

متلاشی، خراب، ویران، در هم شکسته؛ ازهم‎پاشیده، گسیخته، منهدم


کلمات دیگر: