کلمه جو
صفحه اصلی

cfo

انگلیسی به انگلیسی

• person responsible for the financial issues of a company or large organization

جملات نمونه

1. The new CFO is a valuable acquisition for the company.
[ترجمه ترگمان]این CFO جدید یک اکتساب ارزشمند برای شرکت است
[ترجمه گوگل]CFO جدید یک شرکت ارزشمند است

2. Kellermann had been at the acting CFO since September and was responsible for financial controls.
[ترجمه ترگمان]کلرمان از ماه سپتامبر در جریان این CFO قرار داشت و مسیول کنترل های مالی بود
[ترجمه گوگل]کلمرن از سپتامبر در CFO کار کرده بود و مسئول کنترل مالی بود

3. But the CFO said Microsoft was ready to launch new products into the soft market, looking to capitalize on the recovery when it comes.
[ترجمه ترگمان]اما این CFO گفت که مایکروسافت آماده است تا محصولات جدیدی را وارد بازار نرم کند، که به دنبال سرمایه گذاری روی بازیابی زمانی است که مطرح می شود
[ترجمه گوگل]اما CFO اعلام کرد مایکروسافت آماده عرضه محصولات جدید به بازار نرم افزاری است، در حالی که به دنبال بازیابی پس از آن است

4. He's held the office of the CFO for some time now.
[ترجمه ترگمان]الان یه مدتی دفتر مدیر مالی رو اداره می کنه
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر دفتر CFO را در اختیار دارد

5. The new CFO were sent to bring the company out of the red.
[ترجمه ترگمان]مدیر مالی جدید فرستاده شد تا شرکت رو از چراغ قرمز بیاره بیرون
[ترجمه گوگل]CFO جدید برای اخراج شرکت از قرمز ارسال شد

6. This paper focuses on carrier frequency offset estimation (CFO) and multiuser interference elimination in uplink OFDMA system based on generalized carrier assignment schemes.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی برآورد آفست فرکانس حامل (CFO)و حذف تداخل multiuser در سیستم OFDMA uplink مبتنی بر طرح های ماموریت حامل تعمیم یافته تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی تخمین جبران تخفیف حامل فرکانس (CFO) و حذف تداخل چند نفره در سیستم OFDMA uplink براساس طرحهای انتساب حامل عمومی تعریف شده است

7. In China, research and practice of CFO System has just started. It needs continuousconclusion and perfectibility.
[ترجمه ترگمان]در چین، تحقیقات و عملکرد سیستم CFO شروع شده است به continuousconclusion و perfectibility نیاز دارد
[ترجمه گوگل]در چین، تحقیق و عمل سیستم CFO تازه آغاز شده است این نیاز به نتیجه گیری مداوم و کامل دارد

8. The controller or CFO is responsible for organizing and supervising the capital budgeting process.
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده یا CFO مسیول سازماندهی و نظارت بر فرآیند بودجه بندی سرمایه است
[ترجمه گوگل]کنترل کننده و یا CFO مسئول سازماندهی و نظارت بر روند بودجه سرمایه است

9. CFO is a consequential figure in realizing VBM.
[ترجمه ترگمان]CFO یک شخصیت مهم در درک vbm است
[ترجمه گوگل]CFO یک شکل ذاتی در تحقق VBM است

10. CFO : Why do these engineers always have a bright idea at the last minute?
[ترجمه ترگمان]CFO: چرا این مهندسین در دقیقه آخر همیشه یک ایده روشن دارند؟
[ترجمه گوگل]CFO چرا این مهندسان همیشه در آخرین لحظه یک ایده روشن دارند؟

11. Report to Group CFO based in Beijing.
[ترجمه ترگمان]گزارش مربوط به CFO گروه در پکن
[ترجمه گوگل]گزارش به گروه CFO مستقر در پکن

12. Assist Group CFO in driving Group - wide ERP implementation.
[ترجمه ترگمان]کمک گروه مالی گروه در اجرای اجرای کامل ERP
[ترجمه گوگل]CFO گروه کمک در رانندگی پیاده سازی گروه ERP

13. CFO: So how do we get cash flows?
[ترجمه ترگمان]CFO: بنابراین چگونه جریان نقدینگی را دریافت می کنیم؟
[ترجمه گوگل]CFO پس چگونه ما جریان های نقدی دریافت می کنیم؟

14. The CFO is deeply involved in financial policy and corporate planning.
[ترجمه ترگمان]CFO عمیقا در سیاست مالی و برنامه ریزی شرکت درگیر است
[ترجمه گوگل]CFO عمیقا در سیاست مالی و برنامه ریزی شرکت ها دخیل است

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Chief Financial Officer
موضوع: عمومی
مدیر ارشد مالی در شرکت

پیشنهاد کاربران

مفام مالی ارشد chief financial officer

مدیر مالی


ریییس مالی دفتر


رئیس امور مالی

مدیر ارشد مالی



کلمات دیگر: