کلمه جو
صفحه اصلی

an


مخفف: در سال، سنه ی، یک، واحد، یک عدد، هر یک، در، چیزی، کسی، - ی، (an حرف تعریفی است که قبل از حروف صدادار یا واژه هایی که با h غیر ملفوظ آغاز می شوند می آید، ولی a قبل از واژه هایی که با حروف بی صدا آغاز می شوند می آید - فرق (a (an و the این است که a و an حرف های تعریف نکره یا نامعلوم هستند، در صورتیکه the حرف تعریف معرفه یا معلوم است:، پیشوند a- که قبل از حروف صدادار تبدیل به an- می شود، پیشوند ad- (که قبل از واژه هایی که با n شروع می شوند به صورت ـ an در می آید)، حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف h بصورت anاستعمال میشود
an _
پسوند (صفت ساز):، متعلق یا وابسته بودن به [diocesan]، متولد یا اهل محلی [mexican]، متدین به [lutheran]

انگلیسی به فارسی

شکلی از حرف a که در جلوی حروف صدادار قرار می‌گیرد، (به معنی یک)


AN


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: one that is from, belongs to, or lives in.

- Nicaraguan.
[ترجمه ترگمان] Nicaraguan Nicaraguan
[ترجمه گوگل] نیکاراگوئه
- reptilian
[ترجمه ترگمان] خزنده
[ترجمه گوگل] خزنده
- European.
[ترجمه ترگمان] اروپایی
[ترجمه گوگل] اروپایی

(2) تعریف: one employed or knowledgeable in.

- physician
[ترجمه ترگمان] پزشک
[ترجمه گوگل] پزشک

(3) تعریف: one who follows the doctrines of.

- republican
[ترجمه ترگمان] جمهوری خواه
[ترجمه گوگل] جمهوری خواه

(4) تعریف: relating to; characterized by; resembling.

- protean
[ترجمه ترگمان] شکل پذیر
[ترجمه گوگل] پروتئین
حرف تعریف نامعین ( indefinite article )
(1) تعریف: used before words starting with a vowel or vowel sound.

- an apple
[ترجمه ترگمان] سیب
[ترجمه گوگل] یک سیب
- an hour
[ترجمه ترگمان] یک ساعت …
[ترجمه گوگل] یک ساعت

(2) تعریف: see a
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: not; without.

- anesthesia
[ترجمه ترگمان] ماده بی هوشی
[ترجمه گوگل] بیهوشی
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: to.

- annex
[ترجمه ترگمان] پیوست
[ترجمه گوگل] ضمیمه
- announce
[ترجمه ترگمان] اعلام کرد
[ترجمه گوگل] اعلام

• indefinite article used before a word which starts with a vowel
an is used instead of `a', the indefinite article, when the word that follows begins with a vowel sound: see a.

جملات نمونه

I saw an Arab.

عربی را دیدم.


two Iranians and an Arab

دو ایرانی و یک عرب


two kilometers an hour

دو کیلومتر در ساعت


I saw the Arab.

عربه رو دیدم، عرب را دیدم.


an hour

یک ساعت


1. an abandoned child
کودکی که والدینش او را رها کرده اند،بچه سر راهی

2. an abandoned farmhouse
خانه روستایی متروکه

3. an abbreviated story
داستان خلاصه شده

4. an abject coward
ترسویی فرومایه

5. an abrupt decision
تصمیم ناگهانی

6. an absent-minded professor
استاد فراموشکار

7. an absent-minded professor
معلم حواس پرت

8. an absolute lie
دروغ محض

9. an absorbing tale
داستان جذاب

10. an abstract of his recent article
چکیده ی مقاله ی اخیر او

11. an abundance of mineral resources
وفور منابع کانی

12. an abysmal hole in the mountain
سوراخی بسیار عمیق در کوهستان

13. an acceptable offer
پیشنهاد قابل قبول

14. an accessible and honest man
یک مرد خوش برخورد و امین

15. an accessory after the fact
معاونت در جرم پس از ارتکاب

16. an accessory mineral in a rock
فلز به مقدار کم در سنگ

17. an accessory obligation
تعهد اضافی

18. an accident-prone driver
راننده ای که مرتبا دچار تصادف می شود

19. an accomplished painter
نقاش چیره دست

20. an account book
دفتر حساب

21. an account showing $100 on the debit side and $1000 on the credit side
حسابی که در ستون بدهکار صد دلار و در ستون بستانکار هزار دلار نشان می دهد

22. an accredited college
کالج معتبر،دانشگاه دارای امتیازنامه رسمی

23. an accredited diplomat
دیپلمات دارای استوارنامه

24. an accredited representative
نماینده ی مجاز

25. an accumulation of various information
مجموعه ای از اطلاعات گوناگون

26. an accurate answer
پاسخ صحیح

27. an accurate thermometer
گرماسنج دقیق

28. an ace in the hole
آس رو نشده (در روی میز)

29. an ace salesman
فروشنده ی ماهر

30. an achromatic lens
یک عدسی ساده

31. an acid can react with a base to form a salt
اسید می تواند با باز فعل و انفعال بکند و ملح تشکیل بدهد.

32. an acid that penetrates into tissues
اسیدی که به درون بافت ها رخنه می کند

33. an acid whose formula is hcooh
اسیدی به فرمول hcooh

34. an acidhead
معتاد به ال اس دی

35. an acknowledgement of guilt
اقرار به گناه

36. an acre of rough covered with thistles
یک جریب زمین ناهموار و پوشیده از خار

37. an acre under corn
یک جریب زمین زیر کشت ذرت

38. an acrid criticism of capitalism
انتقاد تلخ از نظام سرمایه داری

39. an acrimonious dispute
مشاجره ی تند و تلخ

40. an across-the-board pay raise
اضافه حقوق برای همه

41. an act establishing limits on immigration
مصوبه ای که برای مهاجرت محدودیت قایل می شود

42. an act of cruelty
عمل ستمگرانه

43. an act of generosity and goodness
عمل سخاوتمندانه و نیک

44. an act of kindness
عملی از روی مهربانی

45. an act of oblivion
عمل عفو آمیز

46. an act of parliament
مصوبه مجلس شورا

47. an act that outraged human nature
عملی که نهاد بشری را خوار و خفیف کرد.

48. an act the performance of which is a violation
عملی که انجام آن تخلف محسوب می شود

49. an action that imports hostility
عملی که دال بر خصومت است.

50. an action that will not lie
کاری که (از نظر قضایی) قابل پیگیری نیست

51. an active coal mine
معدن زغالسنگ دایر

52. an active market
بازار داغ (پر رونق) بازار فعال

53. an active member of the party
عضو فعال حزب

54. an active mind
مغز متفکر

55. an active volcano
کوه آتشفشان فعال

56. an actor must study his lines
بازیگر باید متن خود را از بر کند.

57. an actor who can project his feelings
هنرپیشه ای که می تواند احساسات خود را بیان کند

58. an actor who has gained a lot of publicity
هنرپیشه ای که خیلی شهرت کسب کرده است

59. an acuminate leaf
برگ سرسوزنی

60. an acute angle is less than 90 degrees
زاویه ی حاده کمتر از نود درجه است.

61. an acute observer
مراقب تیزهوش

62. an acute pain
درد شدید

63. an acute sense of smell
شامه ی حساس

64. an acute shortage of food
بحران کمبود غذا

65. an added burden
بار اضافی

66. an addled egg
تخم مرغ خراب

67. an adept transition from tragedy to comedy
یک تغییر ماهرانه از تراژدی به کمدی

68. an adequate intake of food
خوردن خوراک به مقدار کافی

69. an adherent of islam
پیرو مذهب اسلام

70. an adjectival suffix
پسوند صفت ساز

an apple

یک سیب


کلمات اختصاری

عبارت کامل: Netherlands Antilles
موضوع: مکان و موقعیت
مخفف کشور هلند آنتیل

پیشنهاد کاربران

قبل از حروف صدا دار مثل
An orange
An apple
.
.
.


قبل از حروف صدادار می آید و معنی یک میدهد
مانند:an eraser ( یک پاک کن )

یعنی یک واحد

یک و در کنار کلمات که حروف صدادار دارند میاید

همان معنی a ینی ۱ را میدهد ولی وقتی استفاده میشود که ما می خواهیم در جمله بگوییم که مفعول یکی یا همان 1 عدد است و اول مفعول هم حرف صدا دار دارد مانند e o i a
برای مثال it is a appke یعنی آن یک سیب است.
It is an owl یعنی آن یک جغد است.

در ریاضی : بیانگر جمله n ام الگو است که آن را جمله عمومی الگو می نامیم .

همان معنی A را دارد
در هم آنالیز کمیت نما است


کلمات دیگر: