1. by a stroke of bad fortune
به خاطر بخت بد
2. by analogy
از طریق فراسنجی،تشبیها
3. by appointment only
فقط با قرار قبلی
4. by careful husbandry they lived through the drought
با صرفه جویی کامل خشکسالی را طی کردند.
5. by coincidence
برحسب تصادف،اتفاقا
6. by conversion, "all a is b" becomes "all b is a"
از طریق وارون سازی،((تمام الف عبارت است از ب)) می شود ((تمام ب عبارت است از الف)).
7. by cracky!
به خدا!،واقعا!،ای بابا!
8. by doing so, you escalate the problem!
با این کار مسئله را تشدید می کنی !
9. by doing that, he showed his true self
با آن عمل نهاد واقعی خود را نشان داد.
10. by drawing a few lines, he outlined the general plan of the house
با کشیدن چند خط طرح کلی خانه را رسم کرد.
11. by gestures or vocal communication
از طریق اشاره یا با ارتباط شفاهی
12. by golly, i didn't know that!
به خدا قسم،نمی دانستم !
13. by happenstance, nobody was home when the house collapsed
اتفاقا وقتی که خانه فرو ریخت هیچ کس منزل نبود.
14. by hard scrabbling he succeeded in pulling the cart out of the gutter
با تقلای سخت موفق شد گاری را از جوی بیرون بیاورد.
15. by heredity he is intelligent
او ارثا باهوش است.
16. by his evil deeds he stained his family name
با اعمال بد خود شهرت خانوادگی خود را لکه دار کرد.
17. by inheritance
از طریق وراثت،از مانداک،مانداکی
18. by installment
به طور قسطی
19. by means of repetition
از طریق تکرار
20. by my fay
به ایمانم قسم
21. by my reckoning . . .
طبق محاسبه ی من . . .
22. by not working hard enough you defeat your own wishes
با تنبلی کردن آرزوهای خودت را نقش برآب می کنی.
23. by political means
از طرق سیاسی
24. by prior arrangement
با قرار (توافق) قبلی
25. by reason of insanity
به خاطر جنون
26. by stealth
به طور مخفی،نهانکارانه
27. by the age of fifty his celebrity was worldwide
در سن پنجاه سالگی شهرت او جهانگیر شده بود.
28. by the age of twenty he had attained full size
در بیست سالگی به رشد کامل رسید.
29. by the authority vested in me. . .
بنا به اختیاراتی که به من داده شده است. . .
30. by the friends they keep you shall know the texture of men's souls
خصوصیات روحی مردم را از روی بررسی دوستانی که دارند خواهی شناخت.
31. by the grace of god
به یاری خدا،انشاالله
32. by the method hereinafter described
به روشی که در زیر تشریح شده
33. by the powers vested in him
بنابه اختیاراتی که به او تفویض شده است
34. by the vote of the people
طبق رای مردم
35. by the way, did you bring my book?
راستی،کتابم را آوردی ؟
36. by the way, how is the latest arrival?
راستی حال نوزاد چطوره ؟
37. by then the bus had gone
تا آن موقع اتوبوس رفته بود.
38. by then, i will have finished this book
تا آن هنگام این کتاب را تمام کرده ام.
39. by what right?
به چه حقی ؟
40. by what warranty has he assumed such powers?
به چه مجوزی چنین اختیاراتی را در دست گرفته است ؟
41. by whose order?
به دستور چه کسی ؟
42. by your permission
با اجازه ی شما
43. by (all) odds
بدون شک،حتما،هر طور شده
44. by (or down by) the head
(کشتیرانی) در حالیکه سینه ی کشتی بیشتر در آب فرورفته است تا عقب آن
45. by (or in) easy stages
1- هر دفعه بخش کوتاهی از سفر را پیمودن،کم کم سفر کردن 2- مرحله به مرحله عمل یا کار کردن،بی شتاب عمل کردن
46. by (or in) virtue of
به خاطر،به واسطه ی،بنابر،طبق
47. by a head
(در اندازه گیری درازا) یک سرو گردن
48. by a nose
1- (مسابقه ی اسبدوانی و غیره) به طول یک پوزه،به درازی بینی اسب 2- به مقدار کم،با امتیاز یا فاصله ی کمی،با کمی تفاوت
49. by all manner of means
البته،حتما،هرطور که شده،به هرطریق
50. by all means
حتما،البته،مسلما،هر جور که شده،از هر طریق
51. by and by
1- (مهجور) فورا 2- به زودی،پس از اندکی 3- دیر یا زود،باالمال
52. by and large
به طور کلی،از هر نظر،کم و بیش
53. by and large
تقریبا،کم و بیش،به طور کلی
54. by any chance
تصادفا،اتفاقا
55. by any manner of means
1- اصلا،به هیچ وجه 2- به هر صورت،به هر طریق
56. by any means
از هر راهی،به هر طریق،هر طور که شده
57. by chance
تصادفا،اتفاقا،الله بختی
58. by choice
به دلخواه خود،با گزینش فردی
59. by commission (or on commission)
برحسب کارمزد،حق العمل کاری
60. by common (or mutual) consent
با رضایت همگان (یا طرفین)
61. by comparison
در مقایسه،در همسنجی،مقایستا،در مقام مقایسه
62. by considerable
(امریکا - محلی) به تعداد زیاد،به مقدار زیاد
63. by contraries
(قدیمی) برخلاف انتظار
64. by contrast, in contrast
در مقابل،در عوض،از سوی دیگر
65. by degrees
کم کم،به درجات
66. by design
عمدا،تعمدا،خودخواسته،آگاهانه،از روی نقشه ی قبلی
67. by fair means or foul
هرطور که شده،از هر طریق که بشود
68. by far (or far and away)
به مقدار قابل ملاحظه،تا میزان زیاد،بسیار
69. by fits and starts
دارای دوران فعالیت شدید و سپس دوران آرامش
70. by fits and starts
(با) فعالیت شدید و منقطع