کلمه جو
صفحه اصلی

ceo


مخفف: مدیر عامل

انگلیسی به فارسی

مخفف: مدیر عامل


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "chief executive officer."
مشابه: boss

• head manager of a company or large organization

جملات نمونه

1. Our company's CEO flew to Paris to clinch the deal.
[ترجمه نرگس] مدیر عامل شرکتمون به پاریس پرواز کرد تا معامله رو ببندد
[ترجمه امیررضا ابراهیمی] مدر عامل شرکتمون به پاریس سفر کردت تا معامله رو جوش بده
[ترجمه al1] مدیر عامل شرکت ما برای انعقاد قرارداد به پاریس پرواز کرد.
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل شرکت ما به پاریس پرواز کرد تا معامله رو تموم کنه
[ترجمه گوگل]مدیر عامل شرکت ما به پاریس پرواز کرد تا معامله را انجام دهد

2. The other half agreed with the CEO.
[ترجمه امیررضا] نیمه دیگر با مدیر عامل موافق بود
[ترجمه ترگمان]نیمه دیگر با مدیر عامل موافقت کرد
[ترجمه گوگل]نیمه دیگر با مدیرعامل موافقت کرد

3. The biggest problems faced by the CEO of a large corporation are vastly more complex than those encountered on the shop floor.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین مشکلی که مدیر عامل یک شرکت بزرگ با آن مواجه است بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که در فروشگاه دیده می شود
[ترجمه گوگل]بزرگترین مشکلاتی که مدیرعامل شرکت بزرگ با آن مواجه است بسیار پیچیده تر از مواردی است که در طبقه کارگر وجود دارد

4. He is the CEO of a multimillion-dollar enterprise.
[ترجمه ترگمان]او مدیر عامل یک شرکت چند میلیون دلاری است
[ترجمه گوگل]او مدیرعامل یک شرکت چند میلیونی دلاری است

5. The CEO could be considered the keeper of the company's assets.
[ترجمه ترگمان]مدیرعامل می تواند مالک دارایی های شرکت در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]مدیر عامل می تواند به عنوان نگهدارنده دارایی های شرکت در نظر گرفته شود

6. Do you think the CEO would ever condescend to have lunch with us in the cafeteria?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی مدیر عامل یه وقت برای ناهار با ما تو کافه تریا فروتنی میکنه؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید مدیرعامل همیشه سعی در ناهار با ما در کافه تریا داشته باشد؟

7. The CEO torpedoed the deal in its final hours.
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل این معامله را در ساعات پایانی خود به پایان رساند
[ترجمه گوگل]مدیرعامل این قرارداد را در ساعتهای پایانی خود تحریم کرد

8. Space Co. in 1984 and chairman and CEO of Lockheed Corp. in 198
[ترجمه ترگمان]شرکت فضایی در سال ۱۹۸۴ و رئیس و مدیر عامل شرکت لاکهید مارتین در ۱۹۸
[ترجمه گوگل]شرکت فضایی در سال 1984 و رئیس و مدیر عامل شرکت لاکهید در سال 1983

9. She became a CEO at 3 making it to the top quicker than anyone imagined.
[ترجمه ترگمان]او مدیر عامل سوم شد و آن را سریع تر از هر کسی که تصورش را می کرد به اوج می رساند
[ترجمه گوگل]او در 3 مدیر عامل شرکت کرد و آن را سریعتر از همه تصور کرد

10. Schroeder will rejoin the company as president and CEO.
[ترجمه ترگمان]شرودر به عنوان رئیس و مدیر عامل به این شرکت خواهد پیوست
[ترجمه گوگل]شرودر به عنوان رئیس جمهور و مدیرعامل شرکت خواهد شد

11. The winners of the special CEO awards will be given an attractive travel opportunity.
[ترجمه ترگمان]برندگان جایزه ویژه مدیر عامل به یک فرصت سفر جذاب پرداخت خواهند شد
[ترجمه گوگل]برندگان جوایز ویژه مدیر عامل به یک فرصت سفر جذاب داده می شود

12. Some finance people, four engineers, a CEO, a coordinator, a lawyer, and a marketing guy.
[ترجمه ترگمان]برخی سرمایه گذاران، چهار مهندس، یک مدیر عامل، یک مشاور، یک وکیل و یک فرد بازاریابی
[ترجمه گوگل]برخی از افراد مالی، چهار مهندس، یک مدیر عامل، یک هماهنگ کننده، یک وکیل و یک مرد بازاریابی هستند

13. Richard Handler, Jefferies CEO, got $12 million cash and restricted stock bonus in 200
[ترجمه ترگمان]ریچارد Handler، مدیر عامل Jefferies، ۱۲ میلیون دلار پول نقد و پاداش سهام محدود به ۲۰۰ میلیون دلار دریافت کرد
[ترجمه گوگل]ریچارد هندلر، مدیر عامل شرکت Jefferies، 12 میلیون دلار نقدی دریافت کرده و جایزه سهام را در سال 2008 محدود کرده است

14. GAMA president and CEO Pete Bunce used the report to bolster the industry's case against new user fees proposed by President Obama.
[ترجمه ترگمان]رئیس هیات مدیره و مدیر عامل \"پیت Bunce\" از این گزارش برای تقویت پرونده این صنعت در برابر هزینه های کاربر جدید پیشنهاد شده توسط رئیس جمهور اوباما استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پایت بونس، رئیس جمهور و مدیر عامل شرکت GAMA، از این گزارش برای تقویت پرونده صنعت در برابر هزینه های جدید کاربر پیشنهاد شده توسط رئیس جمهور اوباما استفاده کرد

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Chief Executive Officer
موضوع: علمی
مدیر عامل (CEO)، معمولاً عالی رتبه ترین مسئول اداری (اجرایی) یا رئیس عهده دار مدیریت تام یک شرکت سهامی، سازمان، یا بنگاه است که به هیأت مدیره گزارش می دهد.

به طور معمول یک مدیر ارشد اجرایی، چند مدیر اجرایی تابع دارد، که هر یک مسئولیت های کاربردی ویژهٔ خود را دارند. اعضای انجمن شامل مدیر ارشد مالی (CFO)، مدیر ارشد عامل (COO)، مدیر ارشد فنی (CTO)، مدیر ارشد بازاریابی (CMO)، مدیر ارشد اطلاعاتی (CIO)، مدیر ارشد ارتباطات-مدیرروابط عمومی (CCO)، و یک مدیر یا معاون منابع انسانی.

پیشنهاد کاربران

به معنای مدیر عامل میشه

chief executive officer . . .

مقام اجرایی ارشد

( CEO ) به معنای مدیر اجرایی است😎

مدیر عامل

شخص با نفوذ در یک سازمان

فرد بانفوز


فرد با نفوذ در یک سازمان

مدیر عامل ، مدیر ارشد اجرایی

مدیر عامل یک شرکت بزرگ

مدیر عامل یک شرکت یا سازمان


بالاترین مقام مدیریت


کلمات دیگر: