کلمه جو
صفحه اصلی

zeno


زنو (فیلسوف یونانی - حدود 334 تا 261 پیش از میلاد)

انگلیسی به فارسی

زنو (فیلسوف یونانی- حدود 334 تا 261 پیش از میلاد)


زنو


انگلیسی به انگلیسی

• greek philosopher founder of the stoic school (around 335-263 b.c.); greek philosopher who devised paradoxes that supported the belief that motion and change are illusive (around 495-430 b.c.); roman emperor of the east (474-491); family name

جملات نمونه

1. Zeno believed that people could govern their actions without the need for external compulsion.
[ترجمه ترگمان]زنو معتقد بود که مردم می توانند اقدامات خود را بدون نیاز به اجبار خارجی اداره کنند
[ترجمه گوگل]زنو اعتقاد داشت که مردم می توانند اقدامات خود را بدون نیاز به اجبار خارجی کنترل کنند

2. Another was already on the way, off-target because Zeno hadn't expected the gunshot.
[ترجمه ترگمان]یک نفر دیگر هم در راه بود، چون Zeno انتظار شلیک را نداشت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از راه دور بود، زیرا هدف Zeno این گلوله نیست

3. The first one Zeno had thrown was lost completely.
[ترجمه ترگمان]نخستین one را که از دست داده بود یکسره از دست داده بود
[ترجمه گوگل]اولین زنی که پرتاب شد به طور کامل از بین رفت

4. Zeno . . . It's the logical thing to do, now; it's what I ought to do.
[ترجمه ترگمان]این تنها کاری است که باید انجام دهم؛ این کاری است که باید انجام دهم
[ترجمه گوگل]زنو این منطقی است که انجام شود، حالا؛ این چیزی است که من باید انجام دهم

5. After a couple of hours, Zeno had simply lain down on the floor and gone to sleep.
[ترجمه ترگمان]پس از چند ساعت، Zeno به سادگی روی زمین دراز کشیده بود و به خواب رفت
[ترجمه گوگل]پس از چند ساعت، زونو به سادگی روی زمین گذاشت و به خواب رفت

6. Zeno and his followers rejected Plato's two-worlds theory of ideal forms and sense data.
[ترجمه ترگمان]زنو و پیروانش نظریه دو دنیای افلاطون از فرم های ایده آل و داده های حسی را رد کردند
[ترجمه گوگل]زنو و پیروانش نظریه دوگانه افلاطون فرم های ایده آل و حس داده را رد کردند

7. Zeno of Citium is the philosopher who said that the definition of a friend was "another I. "
[ترجمه ترگمان]زنو فیلسوف است که می گوید که تعریف یک دوست، \"من دیگر\" است
[ترجمه گوگل]Zeno از سیتوم فیلسوف است که گفت که تعریف یک دوست یکی دیگر از من است

8. Zeno of Elea: To prove it could never reach the other side.
[ترجمه ترگمان]زنو of: ثابت کنم که هرگز نمی تواند به آن طرف برسد
[ترجمه گوگل]Zeno از Elea برای اثبات آن هرگز نمی تواند به طرف دیگر برسد

9. The machine Zeno has human-like facial expressions and characteristics.
[ترجمه ترگمان]زنو ماشین دارای چهره و ویژگی های چهره انسان است
[ترجمه گوگل]دستگاه زنو دارای عبارات و خصوصیات صورت انسان است

10. Around 300bce, zeno and his students began teaching their views from a stoa, or porch, in the marketplace.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰ bce، zeno و his شروع به تدریس نظرات خود از یک stoa یا ایوان در بازار کردند
[ترجمه گوگل]در حدود 300 دقیقه، زنو و دانش آموزان خود را از نظر استوا یا حیاط در بازار بازار آموزش دادند

11. The Athenians honored Zeno with a crown, statue, and the city keys.
[ترجمه ترگمان]The Zeno را با تاجی، مجسمه و کلیدهای شهر افتخار می کردند
[ترجمه گوگل]آتنی ها Zeno را با یک تاج، مجسمه و کلیدهای شهر قدردانی کرد

12. Zeno and his followers placed the concept of " nature " in the center of their philosophical system.
[ترجمه ترگمان]زنو و پیروانش مفهوم \"طبیعت\" را در مرکز سیستم فلسفی خود قرار دادند
[ترجمه گوگل]زنو و پیروانش مفهوم 'طبیعت' را در مرکز نظام فلسفی خود قرار دادند

13. Because what Zeno hadn't seen is that the tortoise does not escape the destiny that weighs upon Achilles - its step too gets shorter and shorter and it never arrives at the limit either.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که چیزی که زنو ندیده این است که لاک پشت از سرنوشت آن فرار نمی کند - گام آن نیز کوتاه تر و کوتاه تر می شود و هرگز به حد مجاز نمی رسد
[ترجمه گوگل]از آنجا که زونو نمی دید، این است که لاک پشت از سرنوشتی که بر آشیل تحمیل نمی کند فرار می کند - گام آن نیز کوتاه تر و کوتاه تر می شود و هرگز به حد مجاز نمی رسد


کلمات دیگر: