کلمه جو
صفحه اصلی

mote


معنی : نقطه، خرده، اتم، خال، ریزه، دره
معانی دیگر : ذره (مثلا ذرات شناوری که در نور خورشید در هوا دیده می شود)، پاریزه، (قدیمی)، رجوع شود به: may

انگلیسی به فارسی

دره، خس، ریزه، خال، نقطه، خرده، اتم


ماته، ریزه، خرده، خال، نقطه، اتم، دره


انگلیسی به انگلیسی

• dust particle; speck; small particle

دیکشنری تخصصی

[نساجی] خس و خاشک - پنبه دانه پرزدار- گلوله الیاف پیچیده بدور ضایعات چوبی - نا خالصی جدا شده توسط چاقوها در ماشین کارد

مترادف و متضاد

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

خرده (اسم)
small, particle, bit, grain, sliver, fragment, fritter, anything small, crumb, debris, filings, mote, piece, shred, shiver, splinter, spall, vestige, groat, snip, small piece, spill, tittle, vestigium

اتم (اسم)
atom, monad, mote, atomy

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

ریزه (اسم)
particle, bit, mote, chip, midget, detritus, mammock, shiver, mince

دره (اسم)
vale, mote, valley, dene

speck


Synonyms: atom, bit, crumb, dot, fleck, fragment, grain, iota, particle, small thing, smidgen, speckle, tiny bit, trace


جملات نمونه

1. The small mote on her forehead distinguishes her from her twin sister.
[ترجمه حسن احمدی] خال کوچک بر روی پیشانیش او را از خواهر دوقلویش متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]انگشتان کوچک روی پیشانی اش او را از خواهر دوقلویش متمایز می کند
[ترجمه گوگل]جفت کوچک بر روی پیشانی او را از خواهر دوقلوی او متمایز می کند

2. Booth agreed that there was a mote in the eye of ministerial beholders preventing them reading the timetable properly.
[ترجمه ترگمان]بوث هم قبول کرد که یک عیب در چشم ناظر ministerial وجود دارد که از خواندن این برنامه زمانی به درستی جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]غرفه توافق کرد که در چشم سهامداران وزیران، از جلوگیری از خواندن جدول زمانی درست استفاده شود

3. Beauty was communication, each mote of light shaded with one nuance of meaning and each meaning had a colour.
[ترجمه ترگمان]زیبایی ارتباط بود، هر mote نور با یک نقطه ظریف معنا سایه افکنده بود و هر معنی رنگی داشت
[ترجمه گوگل]زیبایی ارتباطی بود، هر کدام از رنگهای روشن با سایه انداز یک معنی و معنای یک رنگ داشت

4. Ultra slight mote colourless piece reaches and divides layer naturally, revise the face ortline.
[ترجمه ترگمان]تکه Ultra mote slight به طور طبیعی به یک لایه تقسیم می شود و صورت ortline را اصلاح می کند
[ترجمه گوگل]قطعه بی رنگ بی نهایت کوچک به طور طبیعی به لایه تقسیم می شود و خط صورت را اصلاح می کند

5. Is Mote Carlo in Monaco or Morocco?
[ترجمه ترگمان]mote کارلو در موناکو یا مراکش است؟
[ترجمه گوگل]آیا متو کارلو در موناکو یا مراکش هست؟

6. To pro - mote native language learning, the school offers Taiwanese and Tayal languages courses.
[ترجمه ترگمان]برای یادگیری زبان بومی pro، این مدرسه دوره های زبان تایوانی و Tayal پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]برای آموزش زبان مادری، مدرسه ارائه دوره های زبان تایوانی و Tayal است

7. The mote of light on her laptop stretched into a bare - chested Indian warrior.
[ترجمه ترگمان]غبار روی لپ تاپش نقش یک جنگجوی برهنه هندی را باز کرده بود
[ترجمه گوگل]چراغ سبز بر روی لپ تاپ او به یک جنگجو چینی هند تبدیل شد

8. Young children depend on context to pro - mote memory, and spontaneously report less.
[ترجمه ترگمان]کودکان کم سن و سال به بافت مربوط به حافظه mote وابسته هستند و به طور خود به خود گزارش می دهند
[ترجمه گوگل]کودکان کوچک به حافظه کمک می کنند و خود به خود کمتر گزارش می کنند

9. Blower be protected off mote low noise, avoid mote in raw.
[ترجمه ترگمان]blower از غبار با صدای ضعیف محافظت می کنند، از غبار در خام جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]دمنده از صدای کم صدا محافظت می کند، از رطوبت خام جلوگیری شود

10. Blower be protected off mote, low noise, avoid mote drop in raw.
[ترجمه ترگمان]blower، از غبار، سر و صدا محافظت می کنند، از غبار دوری می کنند
[ترجمه گوگل]دمنده را خنک نگه می دارد، سر و صدای کم، جلوگیری از افتادن خام

11. Now fitment work is widely spread and people mote environmentally demands of construction and fitment materials.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کار fitment به طور گسترده منتشر می شود و افراد نیازهای زیست محیطی ساخت وساز و مواد fitment را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کار نصب و راه اندازی به طور گسترده ای گسترش یافته است و مردم نیاز به محیط زیست از مواد ساخت و ساز و لوازم

12. Blower be protected mote, low noise, avoid mote drop in raw.
[ترجمه ترگمان]Blower برای تشخیص عیب، نویز پایین، اجتناب از افت عیب در خام محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]دمنده محافظت می شود، سر و صدای کم، جلوگیری از کاهش قطره خام

13. After that he was asked by more and mote people to make records. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]بعد از آن او توسط افراد بیشتری برای ثبت سوابق درخواست شد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]پس از آن توسط افراد بیشتری برای انجام سوابق خواسته شد فرهنگ لغت جمله

14. She screamed, half terrified, half ecstatic, feeling like a mote of dust tossed on an endless ocean.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که نیمی حاکی از وحشت و نیمی حاکی از هیجان بود، فریاد کشید و احساس کرد انگار غباری از گرد و خاک بر روی اقیانوسی بی پایان افتاده است
[ترجمه گوگل]او فریاد زد، نیمه وحشت زده، نیمه اذیت، احساس مانند یک گرد و خاکی که در اقیانوس بی پایان پرتاب می شود

15. It is hardly necessary to dignify that vile canard by saying there is not a mote of truth to it.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست با گفتن این دروغ و دروغ گفتن حقیقت را بر زبان بیاوری
[ترجمه گوگل]با این توضیح که حقیقت وجود ندارد، به سختی لازم است که این نیشخند را نادیده بگیریم

پیشنهاد کاربران

لکه - ریزه - واحد خیلی کوچک


کلمات دیگر: