1. cook the candy until it ropes
آب نبات را بپز تا رشته رشته و چسبناک بشود.
2. cook this meat well so that it is tender
این گوشت را خوب بپزید تا نرم شود.
3. cook up
(عامیانه) از خود درآوردن،اختراع کردن
4. i cook my food in a microwave
من خوراکم را در مایکروویو می پزم.
5. our cook got angry and left
آشپز ما قهر کرد و رفت.
6. the cook dipped the soup from the pot
آشپز (با ملاقه) آبگوشت را از دیگ کشید.
7. the cook kneaded the dough
نانوا خمیر را مالید.
8. to cook for a living
برای امرار معاش آشپزی کردن
9. to cook up an alibi
بهانه تراشیدن
10. gourmet cook
آشپز غذاهای ویژه (برای اشخاص خوراک شناس و خوراک دوست)
11. to cook one's goose
(عامیانه) شانس کسی را از بین بردن،کاسه کوزه ی کسی را به هم ریختن
12. the head cook
سرآشپز
13. these beans cook slowly
این لوبیا دیر پخته می شود.
14. a cordon bleu cook
آشپز درجه یک
15. she's no mean cook
آشپزی او بدک نیست (خوب است).
16. what a marvelous cook homa is!
هما چه آشپز خوبی است !
17. my mother was a good cook
مادرم دست پخت خوبی داشت.
18. she has taken great pains to cook this food
در پختن این خوراک خیلی زحمت کشیده است.
19. Let the rice cook until it has absorbed all the water.
[ترجمه در خط امام] بگذارید برنج تا زمانی که تمام آب جذب می شود بپزد
[ترجمه ترگمان]بگذار برنج را تا زمانی که تمام آب را به خود جذب می کند آشپزی کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید برنج طبق تا زمانی که تمام آب جذب شده است
20. Cook the lentils for 20 minutes until they swell and soften.
[ترجمه محمد] عدس را به مدت 20 دقیقه بپزید تا پف کند و نرم شود.
[ترجمه ترگمان]هر دو را ۲۰ دقیقه بپزید تا این که ورم کنند و نرم شوند
[ترجمه گوگل]عدس را برای 20 دقیقه طبخ کرده و آن را بشویید و نرم شود
21. Cook in a very hot oven.
[ترجمه ترگمان]آشپز در یک کوره بسیار داغ
[ترجمه گوگل]در یک اجاق بسیار گرم بخوابید
22. The cook brought in a fresh batch of homemade cakes.
[ترجمه ترگمان]آشپز یک دسته کیک خانگی درست کرد
[ترجمه گوگل]طبخ یک دسته تازه از کیک های خانگی را به ارمغان آورد
23. Cook the sauce over a medium heat until it thickens. Meanwhile start boiling the water for the pasta.
[ترجمه ترگمان]سس را آنقدر بپزید تا سفت شود در عین حال، شروع به جوشیدن آب برای پاستا
[ترجمه گوگل]طرز تهیه سس را روی حرارت متوسط تا زمانی که ضخیم شود در همین حال آب جوش برای پاستا را شروع کنید
24. The cook mixed the pudding in a basin.
[ترجمه ترگمان]آشپز، پودینگ را در تشت ریخت
[ترجمه گوگل]آشپز پودینگ را در یک حوضه مخلوط می کند
25. The cook was an expert at making sauces.
[ترجمه ترگمان]آشپز یک متخصص در ساخت سس بود
[ترجمه گوگل]آشپز متخصص در ساخت سس ها بود
26. Cook over a medium heat for 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]برای مدت ۱۵ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]برای مدت 15 دقیقه با حرارت متوسط بخورید
27. The cook will utilize the leftover ham bone to make soup.
[ترجمه ترگمان]آشپز از باقیمانده استخوان ران برای درست کردن سوپ استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آشپز با استفاده از استخوان ژله باقی مانده برای ساخت سوپ
28. Cook gently in a covered pot for 3 to 4 hours.
[ترجمه ترگمان]به آرامی در ظرف پوشش ۳ تا ۴ ساعت بپزید
[ترجمه گوگل]برای 3 تا 4 ساعت به آرامی در یک گلدان پخته بخورید
29. Mother lit the gas and began to cook the dinner.
[ترجمه مبی] مادر گاز را روشن کرد و شروع به پختن شام کرد
[ترجمه ترگمان]مادر گاز را روشن کرد و شروع به پخت شام کرد
[ترجمه گوگل]مادر گاز را روشن کرد و شام را شروع کرد