کلمه جو
صفحه اصلی

aerostat


(سفینه ی هوایی یا بالن یا وسیله ی دیگری که توسط محفظه های پر از گاز در هوا معلق نگه داشته می شود) هوا ایستا

انگلیسی به فارسی

(سفینه‌ی هوایی یا بالن یا وسیله‌ی دیگری که توسط محفظه‌های پر از گاز در هوا معلق نگه داشته می‌شود) هوا ایستا


آئرواستات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an aircraft, such as a balloon or dirigible, that is lifted and held aloft by a gas that is lighter than air.
مشابه: balloon

• device that floats in the air (i.e. air ballon, blimp, dirigible); balloonist, pilot of a lighter-than-air aircraft

جملات نمونه

1. The Air Force intends to integrate the aerostat radars with the three Airborne Warning and Control System AWACS being purchased from Israel.
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی قصد دارد رادارهای aerostat را با سه سیستم کنترل و هشدار هوابرد که از اسرائیل خریداری شده اند، ادغام نماید
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی قصد دارد تا رادارهای هوایی را با سه سیستم AWACS هشدار و کنترل هوابرد از اسرائیل خریداری کند

2. In this paper, the mathematic model of the aerostat ballonet is set up and the simulation analysis of the influence of the ballonet volume on the environment adaptability is accomplished.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مدل ریاضی مدل aerostat تنظیم شده است و تحلیل شبیه سازی تاثیر حجم ballonet بر سازگاری محیط انجام می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مدل ریاضی بالون هواپیما تنظیم شده است و تجزیه و تحلیل شبیه سازی تاثیر حجم بالون بر سازگاری محیط زیست انجام شده است

3. Under the contract, Raytheon will deliver 16 Rapid Aerostat Initial Deployment (RAID) tower systems, which can be operated remotely, to the Army.
[ترجمه ترگمان]تحت قرارداد، Raytheon ۱۶ سیستم برج پیشرفته استقرار سریع (RAID)را ارایه خواهد کرد که می تواند از راه دور به ارتش اجرا شود
[ترجمه گوگل]بر اساس قرارداد، Raytheon 16 برج رادیوی Rapid Aerostat (RAID) را که می تواند از راه دور به ارتش اعمال شود، عرضه می کند

4. GBOSS represents an upgrade of the Rapid Aerostat Initial Deployment (RAID) system now widely used in both Iraq and Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]GBOSS نشان دهنده ارتقا سیستم استقرار اولیه Aerostat (RAID)است که در حال حاضر به طور گسترده در عراق و هم در افغانستان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]GBOSS نشان دهنده ارتقاء سیستم Rapid Airborne Initial Deployment (RAID) است که در حال حاضر به طور گسترده در عراق و افغانستان مورد استفاده قرار می گیرد

5. Aerostat radar simulative training system is very important in the future battlefields, and the evaluation of its effectiveness is helpful for discovering the problems existed in current system.
[ترجمه ترگمان]سیستم آموزش رادار هواشناسی Aerostat در میادین جنگ آینده بسیار مهم بوده و ارزیابی اثربخشی آن برای کشف مشکلات موجود در سیستم فعلی مفید است
[ترجمه گوگل]سیستم آموزش شبیه سازی رادار Aerostat در میدان های آینده بسیار مهم است و ارزیابی اثربخشی آن برای کشف مشکلات موجود در سیستم فعلی مفید است

6. Tethered aerostat borne radar system is an integrated information system, in which the tethered aerostat is the carrying platform and the radar is the mission system.
[ترجمه ترگمان]سیستم رادار Tethered aerostat یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه است که در آن the tethered سکوی حمل و the سیستم ماموریت است
[ترجمه گوگل]سیستم راداری مجهز به سیستم هواپیما یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه است که در آن، هواپیما تسویه شده است و پلت فرم حمل و نقل و رادار سیستم ماموریت است

7. Aerostat is a low-cost defensive information system platform in reconnaissance, surveillance and intelligence.
[ترجمه ترگمان]Aerostat یک پلت فرم سیستم اطلاعات دفاعی کم هزینه در شناسایی، نظارت و اطلاعات است
[ترجمه گوگل]Aerostat یک پلت فرم سیستم اطلاعاتی دفاعی کم هزینه در شناسایی، نظارت و اطلاعات است

8. Of flight discharge individual the aerostat that is executive airliner task.
[ترجمه ترگمان]خارج از تخلیه پرواز، aerostat که کار اجرایی هواپیمای اجرایی است
[ترجمه گوگل]از انهدام انفجار هوایی هوای هوایی که کار هواپیمایی اجرایی است

9. Aerostat is one of lifted-up platforms of radar.
[ترجمه ترگمان]Aerostat یکی از سکوی بلند رادار است
[ترجمه گوگل]Aerostat یکی از پلتفرم های بالابری رادار است

10. In this paper the design of surplus payload of aerostat is presented, based on calculation analysis of helium gas service engineering.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، طراحی بار مفید of ارائه شده است که براساس آنالیز محاسباتی مهندسی خدمات گاز هلیم تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی بار اضافی هواپیما با استفاده از تحلیل محاسبات مهندسی خدمات گاز هلیوم ارائه شده است

11. During the testing, MONAX streamed real time video from the aerostat camera to COTS smartphones within the coverage area.
[ترجمه ترگمان]در طی این آزمایش، MONAX ویدئویی واقعی از دوربین aerostat به منظور ارسال گوشی های هوشمند به داخل منطقه پوشش داده شد
[ترجمه گوگل]در طول آزمایش، MONAX جریان ویدئو در زمان واقعی از دوربین هواپیما به تلفن های هوشمند COTS در منطقه پوشش

12. Each JLENS consists of a long-range surveillance radar and a high-performance fire control radar, each integrated onto a large aerostat connected by a tether to a ground-based processing station.
[ترجمه ترگمان]هر JLENS شامل یک رادار نظارتی دوربرد و یک رادار کنترل آتش با عملکرد بالا است که هر یک بر روی یک aerostat بزرگ متصل به یک کارخانه پردازش بر پایه زمین ادغام می شوند
[ترجمه گوگل]هر JLENS شامل یک رادار حفاظتی دوربرد و یک رادار کنترل آتش با کارایی بالا است که هر کدام به یک هواپیما بزرگ متصل شده توسط یک اتصال به یک ایستگاه پردازش مبتنی بر زمین متصل می شوند

13. On the basic of introducing function of cable launch and recovery system of tethered aerostat, this paper designs main tow system and tension measure and cable align system of the system.
[ترجمه ترگمان]در پایه معرفی عملکرد راه اندازی و سیستم بازیابی cable of، این مقاله دو سیستم اصلی سیستم و اندازه گیری تنش و سیستم تنظیم کابل سیستم را طراحی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله بر پایه معرفی عملکرد سیستم راه انداز و بازیابی سیستم آئروسل تسبیحه، سیستم کاغذ و سیستم اندازه گیری تنش و سیستم کابل کشی سیستم را طراحی می کند

14. The abnormal reactive inflammation model includes adjuvant-induced arthritis, contact dermatitis and aerostat synovitis model.
[ترجمه ترگمان]مدل آماس واکنش غیر عادی شامل آرتروز adjuvant، درماتیت تماسی و مدل synovitis aerostat است
[ترجمه گوگل]مدل التهابی واکنش غیرطبیعی شامل آرتریت ناشی از کمپلکس، درماتیت تماس و مدل سینووییت هوا است

پیشنهاد کاربران

هوانورد

aerostat ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: هواایست
تعریف: وسیلۀ پرندۀ سبک‏تر از هوا که در ارتفاعی مشخص در جوّ، با جابه‏جایی هوای برابر با جِرم خود شناور می‏ماند


کلمات دیگر: