کلمه جو
صفحه اصلی

moscow


شهر مسکو (پایتخت روسیه)، مسکو

انگلیسی به فارسی

مسکو


انگلیسی به انگلیسی

• capital city of russia; capital city of the former soviet union; (slang) pawnshop
moscow is the capital of russia and its largest city. it was formerly the capital of the ussr. population: 8,967,000 (1989).

دیکشنری تخصصی

[نساجی] مسکو- پارچه ضخیم با بافت ساده و محکم پالتویی

جملات نمونه

1. Britain's ambassador in Moscow has refused to comment.
[ترجمه ترگمان]سفیر بریتانیا در مسکو از اظهار نظر خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]سفیر بریتانیا در مسکو از نظر خود رد کرده است

2. A flu epidemic is sweeping through Moscow.
[ترجمه ترگمان]بیماری شیوع بیماری در مسکو شیوع پیدا می کند
[ترجمه گوگل]اپیدمی آنفلوانزا از طریق مسکو فراگیر است

3. When America boycotted the Moscow Olympics it cheapened the medals won.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آمریکا المپیک مسکو را تحریم کرد، این مدال ها برنده شدند
[ترجمه گوگل]زمانی که آمریکا بازی های المپیک مسکو را تحریم کرد، مدال ها را به دست آورد

4. A church in Moscow became a repository for police files.
[ترجمه ترگمان]کلیسایی در مسکو مخزن پرونده های پلیس شد
[ترجمه گوگل]یک کلیسا در مسکو یک مخزن برای پرونده های پلیس بود

5. He fell into the icy waters of the Moscow river.
[ترجمه ترگمان]در آب های سرد رودخانه مسکو فرو رفت
[ترجمه گوگل]او به آب های یخ رودخانه مسکو سقوط کرد

6. I've been walking around Moscow and the town is terribly quiet.
[ترجمه ترگمان]من در مسکو راه رفتم و شهر به طرز وحشتناکی ساکت است
[ترجمه گوگل]من در اطراف مسکو راه می رفتم و شهر بسیار آرام است

7. Moscow and the Baltic republics are re-opening channels of communication.
[ترجمه ترگمان]مسکو و جمهوری های بالتیک در حال باز کردن کانال های ارتباطی هستند
[ترجمه گوگل]مسکو و جمهوری های بالتیک کانال های ارتباطی را باز می کنند

8. Moscow is anxious to stay in step with Washington.
[ترجمه ترگمان]مسکو برای ماندن در کنار واشنگتن نگران است
[ترجمه گوگل]مسکو مشتاق است که با واشنگتن قدم بگذارد

9. They are filming in Moscow right now.
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون در حال فیلمبرداری در مسکو هستند
[ترجمه گوگل]اکنون آنها در مسکو فیلمبرداری می کنند

10. He reopened ties with Moscow earlier this year.
[ترجمه ترگمان]او در اوایل سال جاری روابط خود با مسکو را بازگشایی کرد
[ترجمه گوگل]او امسال امسال با مسکو روبرو شد

11. Moscow is a very cold place in winter.
[ترجمه ترگمان]مسکو در زمستان جای بسیار سردی است
[ترجمه گوگل]مسکو در زمستان بسیار سرد است

12. They returned to Moscow on 22 September 1930.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ۲۲ سپتامبر ۱۹۳۰ به مسکو بازگشتند
[ترجمه گوگل]آنها در 22 سپتامبر 1930 به مسکو بازگشتند

13. It's eleven o'clock at night in Moscow.
[ترجمه ترگمان]ساعت یازده شب در مسکو است
[ترجمه گوگل]این ساعت یازده ساعت در مسکو است

14. It's been bitterly cold here in Moscow.
[ترجمه ترگمان]اینجا در مسکو خیلی سرد است
[ترجمه گوگل]اینجا در مسکو تلخ سرد است

15. She was on a plane bound for Moscow when she became ill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد سوار هواپیمایی به مقصد مسکو شد
[ترجمه گوگل]وقتی بیمار شد، در هواپیما برای مسکو پرواز کرد

پیشنهاد کاربران

MoSCoW Prioritization یا تکنیک اولویت بندی مسکو
یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین تکنیکها در اولویت بندی خواسته ها و توقعات از یک خدمت و یا ابزار ، روش MoSCoW نام دارد. در این روش قابلیتهای مورد نظر در چهار دسته اولویت بندی شده و با این روش می توان بصورت سیستماتیک گزینه مطلوب را انتخاب کرد.
این چهار دسته عبارتند از:
Must Have
Should Have
Could Have
Won’t Have
دسته Must Have قرار است شامل موارد بسیار کلیدی باشد که اگر حتی یک مورد از این موارد در بین قابلیتها و امکانات محصول مورد نظر نبود، این محصول از دید ما غیرقابل پذیرش است. عملا می توان از عنوان الزامی برای این قابلیتها استفاده کرد. به عبارت دیگر اون بخش هایی که حتما باید تولید بشن و اگه نباشن محصول نهایی پروژه اصلا به درد نمی خوره.

دسته Should Have قرار است شامل مواردی باشند که قطعا از نظر ما پراهمیت هستند اما لزوما قرار نیست نبود یکی از این قابلیتها در محصول باعث کنار گذاشته شدن آن بشود و ممکن است مثلا برای آنها بازه 30% را در نظر بگیرم و چنانچه 70% این مجموعه از موارد در محصول مشاهده شد، این محصول از دید ما قابل پذیرش است. به عبارت دیگر اون بخش هایی که واقعا بودنشون لازمه، ولی اگه نباشن باز هم می تونیم از محصول نهایی پروژه استفاده کنیم، فقط ممکنه لازم باشه یه راه حل های جانبی برای بعضی کمبودها در نظر بگیریم.

اما دسته Could Have شامل آن دسته از مواردی هستند که می توان از آنها به عنوان ارزش افزوده نام برد و بودن آنها برای ما الزامی نیست و اما به هرحال می توانند به عنوان یک مزیت رقابتی برای محصول محسوب شوند. به عبارت دیگر اون بخشی که خیلی خوشمون میاد تو محصول نهایی باشه، ولی نباشه هم اتفاقی نمی افته

اما دسته آخرWon’t have this time آنهایی هستند که عملا برای ما اهمیتی ندارند و بود و نبودشان برای ما تفاوتی ایجاد نمی کند. به عبارت دیگر اون چیزهایی که فعلا قصد نداریم تو محصول نهایی پروژه باشه؛ هرچند که ممکنه به نظر مرتبط بیاد.


کلمات دیگر: