کلمه جو
صفحه اصلی

presser


چلاننده، فشرده کننده، فشردگر (به ویژه کسی که کارش چلاندن لباس شسته است)

انگلیسی به فارسی

چلاننده، فشرده کننده، فشردگر (به‌ویژه کسی که کارش چلاندن لباس شسته است)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that presses.
مشابه: mangle

(2) تعریف: someone in the occupation of cleaning and pressing clothing.

• one who applies weight or force; one who irons, one who removes creases by applying pressure

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پرس کننده - فشار دهنده - انگشتی مرکبی در ماشین نیمتاب

جملات نمونه

1. The idea of covering an Obama presser with stuff like that--and clandestinely to boot--OMG, can you stand the fear?
[ترجمه ترگمان]ایده پوشش دادن یک رئیس جمهور اوباما با چیزهایی مانند آن - - و محرمانه برای بوت - خدای، آیا شما می توانید ترس را تحمل کنید؟
[ترجمه گوگل]ایده پوشش محافظ اوباما با چیزهای مشابه - و مخفیانه به بوت کردن - OMG، آیا می توانید ترس را از خود دور کنید؟

2. Set bobbin presser 1 down to make the winder come in contact with the belt.
[ترجمه ترگمان]bobbin presser ۱ را تنظیم کنید تا the که با کمربند تماس پیدا می کند
[ترجمه گوگل]تنظیم فشار سنج 1 را پایین بیاورید تا سیم پیچ در تماس با کمربند قرار گیرد

3. Transfer the trotter from the presser cooker to the wok and bring to a boil. Add in dried chili and flavoured with salt.
[ترجمه ترگمان]the را از دیگ زودپز به the انتقال داده و بجوشانید به فلفل خشک اضافه کنید و طعم نمک را مزه کنید
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر را از پخت پرس تهیه کنید و به جوش بیاورید اضافه کردن در chili خشک شده و طعم دار نمک

4. The direct shear test on rigid presser was carried out to examine the load - deformation curve.
[ترجمه ترگمان]تست برش مستقیم بر روی presser صلب انجام شد تا منحنی تغییر شکل بار بررسی شود
[ترجمه گوگل]آزمون برش مستقیم بر روی فشارسنجهای سخت افزاری برای بررسی منحنی بار تغییر شکل داده شد

5. The special presser lifting mechanism of this machine has applied for the National Patent of Invention.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم ویژه بلند کردن presser این ماشین برای اختراع ملی اختراع درخواست شده است
[ترجمه گوگل]مکانیسم بلند کردن دستگاه مخصوص این دستگاه برای اخذ مجوز ملی اختراع شده است

6. Still, Mr. Presser said, we can change the way we do business.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آقای presser گفت: ما می توانیم طرز کار را عوض کنیم
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای Presser گفت، ما می توانیم راه کسب و کار را تغییر دهیم

7. Let the machine draw the chiffon under the presser foot all by itself.
[ترجمه ترگمان]بگذار دستگاه chiffon را زیر پای presser بکشد
[ترجمه گوگل]بگذارید ماشین را به تنهایی زیر پای پا فشار بیاورند

8. Holding the ripstop at the rear as well as the front of the presser foot helps to keep any location keys together.
[ترجمه ترگمان]نگه داشتن the در قسمت عقب و جلو پای presser به حفظ هر گونه کلید در کنار هم کمک می کند
[ترجمه گوگل]نگه داشتن Ripstop در عقب و همچنین جلو جلوی پایش کمک می کند تا کلیدهای مکان را با هم حفظ کنید

9. Changing Needle Raise the needle by turning the balance wheel toward you and lower the presser foot.
[ترجمه ترگمان]تغییر Needle سوزن را با چرخاندن چرخ تعادل به سمت خود و پایین آوردن پای presser بالا ببرید
[ترجمه گوگل]تغییر سوزن با چرخاندن چرخ متعادل به سوی شما و سوزن پایین را پایین بیاورید

10. A proximity-switch controls the position of the culture shell and the operation of the cap opener and presser.
[ترجمه ترگمان]سوییچ مجاورتی، موقعیت پوسته فرهنگ و عملکرد of و presser را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]یک مجاورت - سوئیچ موقعیت چشمه های کشت را کنترل می کند

11. But it is a clever solution, making the handheld presser a keyboard, mouse and TV controller rolled into one.
[ترجمه ترگمان]اما این یک راه حل هوشمندانه است که باعث می شود دستی به صفحه کلید، ماوس و کنترل تلویزیون تبدیل شود
[ترجمه گوگل]اما این یک راه حل هوشمندانه است، و پرسرج دستی یک کنترلر صفحه کلید، موش و تلویزیون را به یکی هدایت می کند

12. The overlock machine uses a foot pedal to raise and lower the presser foot.
[ترجمه ترگمان]ماشین overlock از یک پدال گاز برای بالا بردن و پایین آوردن پای presser استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه با استفاده از یک پدال پایه برای بالا بردن و پایین آوردن پای پدال است

13. The automatic and multiple-functional bubble packing machine Model DPP-140 is mainly composed of automatic heating bubbler, drug-loader, printer, heating sealer, presser, stroking cutter and counter.
[ترجمه ترگمان]مدل ماشین بسته بندی خودکار و چند منظوره \"DPP - ۱۴۰\" عمدتا متشکل از سیستم های گرمایش اتوماتیک، بارکننده drug، چاپگر، heating، presser، presser، و cutter است
[ترجمه گوگل]دستگاه بسته بندی اتوماتیک و چند کاره بسته بندی مدل DPP-140 عمدتا متشکل از حباب کننده گرمایش اتوماتیک، باربری مواد مخدر، چاپگر، گرمایش سیلر، فشار، برش و برش است

14. "Today, it's all about service to the ticket buyer," Mr. Presser said.
[ترجمه ترگمان]آقای presser گفت: \" امروزه، همه چیز در مورد خدمات به خریدار بلیط است \"
[ترجمه گوگل]آقای Presser گفت: 'امروز، همه چیز در مورد خدمات به خریداران بلیط است

پیشنهاد کاربران

کنفرانس خبری ( informal )


کلمات دیگر: