کلمه جو
صفحه اصلی

mungo


آشغال پشم (که از آن پارچه ی ارزان می بافند)، گیاهی از تیره روناسیان

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گیاهی از تیره روناسیان


مونگو


انگلیسی به انگلیسی

• refuse produced in a wool-mill; cheap fabric, fabric made from woollen rags covered with felt

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پشم کهنه نمدی

جملات نمونه

1. Before getting off the bed, Mungo scanned the books to see what reading matter Vic preferred.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از تخت بلند شود، همه کتاب ها را بررسی کرد تا ببیند موضوع چیست
[ترجمه گوگل]قبل از خروج از تخت، Mungo کتاب را اسکن کرد تا ببیند چه چیزی را بخوانید ویک وی را ترجیح داد

2. Mungo reflected that he had never seen Emily so happy.
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاد که هرگز امیلی را این قدر خوشحال ندیده است
[ترجمه گوگل]Mungo منعکس بود که او هرگز امیلی را خیلی خوشحال بود

3. Mungo imagined them shattering, burying the floor in a tidal wave of crystal.
[ترجمه ترگمان]و همه آن ها را خرد و خاکشیر کرده بود و کف زمین را در یک موج پر جزر و مدی دفن می کرد
[ترجمه گوگل]مونگو تصور می کرد که آنها را می شکند و کف را در یک موج نزولی کریستال دفن می کند

4. Before leaving the chamber, Mungo turned back to take in the scene; to fix it in his mind.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه اتاق را ترک کند، از اتاق بیرون رفت تا صحنه را در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]قبل از خروج از محوطه، Mungo بازگشت به صحنه آوردن؛ برای رفع آن در ذهن خود

5. Unsettled by the riddle, Mungo finally decided that Jos had probably shut him up just to get some peace.
[ترجمه ترگمان]با این معما، Mungo سرانجام تصمیم گرفت که او را خفه کند تا آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، توسط Mungo ناسازگار بود، سرانجام تصمیم گرفت که جوز احتمالا او را فقط برای صلح به دست آورد

6. Still speculating, Mungo headed along the landing to the bathroom.
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز فکر می کرد، از پله ها پایین رفت و به طرف حمام رفت
[ترجمه گوگل]هنوز حدس زده می شود، Mungo در امتداد فرود به حمام

7. Mungo breathed in the rich animal smell as they followed Mr Zamoyski through to the back room.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به دنبال آقای Zamoyski به اتاق پشتی می رفتند Mungo از بوی غنی حیوانات تنفس می کرد
[ترجمه گوگل]Mungo در بوی حیوانات غنی نفوذ کرد، آنها از طریق آقای زامایسکی به پشت اتاق برگشتند

8. Mungo wanted to put an arm round her shoulder, but knew he would embarrass her.
[ترجمه ترگمان]دستش را دور شانه اش حلقه کرد، اما می دانست که او را خجالت زده می کند
[ترجمه گوگل]مونگو می خواست دستش را روی شانه اش قرار دهد، اما می دانست که او را خجالت می کشد

9. He was an original, Mungo decided; one of the few he had ever met.
[ترجمه ترگمان]او یک اصیل و Mungo بود، یکی از معدود کسانی بود که تا به حال دیده بود
[ترجمه گوگل]او اصلی بود، Mungo تصمیم گرفت؛ یکی از معدودی که او تا کنون ملاقات کرده بود

10. Mungo closed his eyes, summoning back the image he had tried to capture in the barrow.
[ترجمه ترگمان]Mungo چشمانش را بست و تصویری را که سعی کرده بود در چرخ دستی ثبت کند را برگرداند
[ترجمه گوگل]مونگو چشمانش را بسته بود، احضار تصویری را که سعی در گرفتنش داشت

11. Looking at Mungo with mild amusement, Stanley nodded.
[ترجمه ترگمان]استنلی با خوشحالی سرش را تکان داد و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]استنلی با نگاهی به مونگو با تفریح ​​خفیف نگاه کرد

12. As he approached them, Mungo could see that they wore blue uniform trousers under their working clothes.
[ترجمه ترگمان]در همان حال که به آن ها نزدیک می شد، می توانستند ببینند که شلواری آبی به تن دارند
[ترجمه گوگل]همانطور که او به آنها نزدیک شد، Mungo می توانست ببیند که آنها شلوار لباس یکنواخت آبی پوشان را پوشیدند

13. Mungo watched him pile up the treble twenties, thinking of the small boy adopted by the woodcutter.
[ترجمه ترگمان]Mungo به او نگاه کرد که بیست و سه سال داشت و به پسر کوچکی که از چوب بر می امد فکر می کرد
[ترجمه گوگل]Mungo تماشا او را جمع کردن بیست و هشتاد برابر، فکر کردن به پسر کوچک به دست آمده توسط woodcutter

14. Heavy-eyed, Mungo had fallen asleep and into a thicket of dreams.
[ترجمه ترگمان]بلا با چشمانی سنگین به خواب رفت و به درون بیشه ای از رویا فرو رفت
[ترجمه گوگل]سنگین چشم، Mungo خوابانده شده است و به یک باکتری از رویاها


کلمات دیگر: