کلمه جو
صفحه اصلی

translucid


معنی : شفاف، فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی
معانی دیگر : فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی

انگلیسی به فارسی

فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی، شفاف


translucid، شفاف، فراتاب، شفاف کننده، روشن کننده زجاجی


انگلیسی به انگلیسی

• translucent

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شفاف کننده - روشن کننده - شفاف - نیمه شفاف

مترادف و متضاد

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

فراتاب (صفت)
translucid

شفاف کننده (صفت)
translucid

روشن کننده زجاجی (صفت)
translucid


کلمات دیگر: