کلمه جو
صفحه اصلی

rump


معنی : کفل، سرین، کفل انسان، دنبه گوسفند، صاغری
معانی دیگر : (جانور) کپل، ساغری، (قصابی) گوشت بالای ران (رجوع شود به: beef)، رجوع شود به: buttocks، ته مانده، پس مانده، زوائد، بخش به درد نخور، باقیمانده

انگلیسی به فارسی

سرین، کفل، صاغری، کفل انسان، دنبه گوسفند


تکه تکه، کفل، کفل انسان، سرین، دنبه گوسفند، صاغری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hindquarters of an animal.
مشابه: buttock, rear

(2) تعریف: a cut of meat from this area of an animal.

(3) تعریف: the human buttocks.
مشابه: bottom, butt, buttock, posterior, rear

(4) تعریف: the least or last part.

(5) تعریف: the remnant of an organization, esp. a legislative body, lacking the authority or representativeness of the whole.

• buttocks, rear end, backside; hindquarters of an animal; cut of beef from the hindquarters of an animal; remnants, leftover and inferior part
an animal's rump is its rear end.
someone's rump is their buttocks; often used humorously.
the rump of a group or organization consists of the members who remain in it or who are loyal to it after it has lost its importance or its power.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] میاه شیب دار متغیر نوردبخشی در ماشین چله پیچی بخشی - 1600یارد نخ پشمی

مترادف و متضاد

bottom, posterior of animal or human


کفل (اسم)
seat, slat, backside, posterior, rump, hip, buttock, gluteus, breech, haunch, hunkers, toby

سرین (اسم)
seat, rump, gluteus, buttocks

کفل انسان (اسم)
rump

دنبه گوسفند (اسم)
rump

صاغری (اسم)
rump

Synonyms: back, backside, beam, behind, breech, bum, butt, butt end, buttocks, can, croup, derrière, duff, fanny, haunches, hind end, hindquarters, keister, moon, prat, rear, rear end, sacrum, seat, tail, tail end, tush


جملات نمونه

1. he hit the horse on the rump with the flat of his sword
با پهنای شمشیرش به کپل اسب زد.

2. The rump of the party does in fact still have considerable assets.
[ترجمه ترگمان]The حزب در واقع هنوز دارای دارایی های قابل توجهی است
[ترجمه گوگل]حقیقت این حزب در واقع هنوز دارایی های قابل توجهی دارد

3. He slapped the horse on the rump.
[ترجمه ترگمان]او با مشت به زمین کوبید
[ترجمه گوگل]او اسب را روی تپه اسیر کرد

4. The election reduced the party to a rump.
[ترجمه ترگمان]انتخابات، این حزب را به a تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]انتخابات حزب را به یک رکورد کاهش داد

5. The election reduced the Party to a rump.
[ترجمه ترگمان]انتخابات، حزب را به a تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]انتخابات حزب را به یک رکورد کاهش داد

6. He sat in the restored Rump in 165 but never regained his earlier predominance in the county.
[ترجمه ترگمان]پارلمنت دنباله به ۱۶۵ تن رسید، ولی هرگز برتری خود را در این شهرستان به دست نیاورد
[ترجمه گوگل]او 165 ساله در روستای بازسازی شده نشسته اما غالبا غرق در اوضاع در ایالت است

7. Labour was reduced to a rump.
[ترجمه ترگمان]کار حزب کارگر به a کاهش یافت
[ترجمه گوگل]کار به یک رینگ کاهش یافت

8. This rump has been ordered to draft a new electoral law within two months so that new elections can be held.
[ترجمه ترگمان]به این کشور دستور داده شده است تا یک قانون جدید انتخاباتی را در عرض دو ماه به تصویب برساند تا انتخابات جدید برگزار شود
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل به منظور پیش نویس قانون انتخابات جدید در عرض دو ماه به تصویب رسیده است تا انتخابات جدید برگزار شود

9. Although clearly an interim arrangement, this rump has claimed for itself a legitimacy that is altogether spurious.
[ترجمه ترگمان]با اینکه به وضوح یک توافق موقت است، این rump به خودی خود قانونی را بر عهده گرفته است که کاملا جعلی است
[ترجمه گوگل]اگر چه به وضوح یک تدابیر موقت است، این تردید برای خود یک مشروعیت است که کاملا جعلی است

10. Yellow rump and pale chestnut underwing with black trailing edge especially noticeable in flight.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوسفند زرد و بلوط سفید با لبه سیاه به خصوص در پرواز جلوه می کرد
[ترجمه گوگل]ریشه زرد و شاه بلوط رنگ پریده با لبه های سیاه و سفید به ویژه در پرواز قابل توجه است

11. Rump steak, his mind was babbling, rump steak.
[ترجمه ترگمان] استیک دودی، مغزش داره چرت و پرت می کنه استیک گوشت کبابی
[ترجمه گوگل]کباب کردن استیک، ذهن او bablling بود، گردو استیک

12. Complete white collar, paler rump and less forked tail are best distinctions from winter Whiskered Tern.
[ترجمه ترگمان]یقه سفید کامل، کفل کوچک و دم forked کم تر، بهترین تمایز از فصل زمستان whiskered است
[ترجمه گوگل]یقه سفید کامل، چنگال تیره تر و دم دم کوچکتر از تمایلات زمستانی Whiskered Tern است

13. I go colour of rump steak, feel like burning cigarette end all over shoulders, thighs, feet.
[ترجمه ترگمان]به گوشت استیک نمی خورم و احساس می کنم که انگار سیگار burning روی دوش، پاها و پاهایش قرار دارد
[ترجمه گوگل]من به رنگ کیک استیک می گویم، احساس سوزاندن سیگار را در سراسر شانه، ران، پا

14. Termites, more nutritious than rump steak!
[ترجمه ترگمان]Termites، more از استیک rump!
[ترجمه گوگل]موریانه ها، مغذی تر از استاییک گردو!

15. Bragg slapped the off-side horse on the rump, and it shook its head as if in greeting.
[ترجمه ترگمان]براگ با یک ضربه محکم به کفل اسب ضربه زد، و آن طوری سرش را تکان داد که انگار در حال خوش آمد گویی بود
[ترجمه گوگل]براگ اسب بیرونی را بر روی صخره کشید و سرش را مانند دعا در آغوش گرفت

پیشنهاد کاربران

نشیمن گاه

Rump prints=ردّ/نهشت ردّ نشیمنگاه بر چیزی ( غالبا صندلی یا مبل )

دنبه


کلمات دیگر: