کلمه جو
صفحه اصلی

translucence


معنی : فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی، حالت زجاجی
معانی دیگر : translucency فراتابی

انگلیسی به فارسی

( translucency ) فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی،حالت زجاجی


شفافیت، فراتابی، نیم شفافی، ماتی شفافی، حالت زجاجی


انگلیسی به انگلیسی

• partial transparence

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شفافی - نیمه شفافی - ماتی

مترادف و متضاد

فراتابی (اسم)
translucence, translucency

نیم شفافی (اسم)
translucence, translucency

ماتی شفافی (اسم)
translucence, translucency

حالت زجاجی (اسم)
translucence, translucency, transparence

جملات نمونه

1. Her skin had the papery-thin translucence of great age.
[ترجمه ترگمان]پوستش ماتی و ضعیفی داشت که در سن و سال داشت
[ترجمه گوگل]پوست او تا به حال پروتئین نازک از سن بزرگ است

2. Unprecedented in a translucence plastic body provides various types of color to provide a wide variety of choices to rider.
[ترجمه ترگمان]در بدن پلاستیکی translucence بی سابقه، انواع مختلفی از رنگ ها برای ارائه انواع مختلفی از انتخاب ها برای سواری ارائه می شود
[ترجمه گوگل]بی نظیر در یک بدن پلاستیکی شبیه سازی، انواع مختلفی از رنگ را فراهم می کند تا گزینه ای متنوعی برای سوارکار فراهم کند

3. Experiments show that the combined accumulation and translucence model is robust and significant for improving the accuracy of the smoke detection.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهد که تجمع ترکیب شده و مدل translucence برای بهبود دقت تشخیص دود مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان می دهد که مدل انباشت ترکیب و تحرک، برای بهبود دقت تشخیص دود، قوی و قابل توجه است

4. Good compatibility with ceramic powder, white and translucence solid, steady quality and no residue during wax removing.
[ترجمه ترگمان]میزان compatibility با پودر سرامیکی، سفید و translucence جامد، جامد و سالم که در طول برداشتن موم روی آن باقی نمانده است، مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]سازگاری خوب با پودر سرامیک، سفید و شفاف جامد، کیفیت پایدار و بدون باقی مانده در هنگام حذف موم

5. The sample G36 is of oily luster and translucence, where the tremolite crystals are fine and closely interlocking, being micro-fibrous interlaced crystalloblastic texture.
[ترجمه ترگمان]The نمونه از luster و translucence چرب است، که در آن کریستال های tremolite خوب هستند و به شدت وابسته به هم هستند و بافت micro - فیبری به هم بافته شده اند
[ترجمه گوگل]نمونه G36 از بلندی و شفاف شدن روغن، که در آن کریستال های ترمولیت خوب و با هم تداخل دارند، بافت بافت کریستالوبلاستی درهم آمیخته با میکرو فیبر هستند

6. Virescent the vitreous lavatory that grinds arenaceous translucence, look at clean, refined.
[ترجمه ترگمان]آن مستراح vitreous را که arenaceous را خرد می کند تمیز می کند، تمیز و پاکیزه به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]توخالی شیشه ای که سبب برانگیختن گرده افشانی می شود، به تمیز و تصفیه نگاه می کند

7. Translucence gel design, with the soft texture and non-sticky, adding heparin ingredients accelerate restoration to natural complexion, anti-Wrinkle and moisturizing effect while sleeping.
[ترجمه ترگمان]در طراحی ژل translucence، با بافت نرم و غیر چسبنده، افزودن مواد اولیه به احیا به رنگ طبیعی، تاثیر ضد چروک و مرطوب کنندگی، در هنگام خوابیدن سرعت می بخشد
[ترجمه گوگل]طراحی ژل پروتئین، با بافت نرم و غیر چسبنده، افزودن مواد هپارین، باعث تسریع ترمیم پوست در برابر عینک طبیعی، ضد چروک و مرطوب کننده در هنگام خواب می شود

8. One thing that is retained is the general translucence of the creature, achieved through the use of clear plastic.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که حفظ می شود، translucence عمومی موجود است که از طریق استفاده از پلاستیک شفاف به دست می آید
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهایی که حفظ می شود، انتقال عمومی از موجودی است که از طریق استفاده از پلاستیکی شفاف به دست می آید

9. Translucence gives the material the ability to transmit and diffuse light.
[ترجمه ترگمان]translucence به مادی توانایی انتقال و انتشار نور را می دهد
[ترجمه گوگل]Translucence به مواد توانایی انتقال و انتشار نور را می دهد

10. The colony was round, orderliness velvet and translucence.
[ترجمه ترگمان]قسمت مهاجر نشین آن اطراف گرد و نظم و ترتیب بود
[ترجمه گوگل]مستعمره گرد، مخملی نظم و شفافیت بود

11. No matter how you choose to get a tattoo removed through laser treatment or dermabrasion you'll never restore tattooed skin to its natural, healthy translucence.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چطور یک خالکوبی از طریق رفتار لیزری را انتخاب کنید و یا اینکه هرگز پوست خال کوبی شده اش را به حالت طبیعی و طبیعی خود برگردانید
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چطور انتخاب کنید که یک خال کوبی از طریق لیزر یا دمیرابراسی برداشته شود، هرگز پوست تاتو شده را به روزمرگی طبیعی و سالم خود باز نکنید

12. In addition, this kind of hot sealable bag is translucence, so the good inside can be easily recognized from outside.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این نوع کیسه sealable گرم translucence است، بنابراین خوب داخل آن را می توان به راحتی از خارج تشخیص داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این کیسه گرم قابل انعطاف، شفافیت است، به طوری که داخل آن به راحتی قابل تشخیص است از بیرون

13. But bacterium colony often submits different form, can show translucence shape, grayish wait with skin yellow.
[ترجمه ترگمان]اما کلونی های باکتری شکل متفاوتی را ارایه می دهند و می توانند شکل translucence را نشان دهند
[ترجمه گوگل]اما کلنی باکتری اغلب فرم های مختلفی را ارائه می دهد، می تواند شکل نیمه شفاف را نشان دهد، زرد خاکستری را صبر کنید

14. Long treasured as gemstones, pearls are valued for their translucence and lustre and for the delicate play of surface colour.
[ترجمه ترگمان]گنجینه ای از سنگ های جواهر و مروارید برای translucence و درخشش آن ها به رنگ های ظریف و ظریف ارزش دارند
[ترجمه گوگل]مروارید به عنوان سنگ های قیمتی که به قیمت گرانبها ارزشمند هستند، به خاطر شفافیت و شفافیتشان و برای بازی ظریف رنگ سطحی ارزشمندند

15. Results showed that BC membranes that fresh prepared was smooth, colorless and jel alike and it showed translucence after pre-disposal treatment.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که غشاها پیش از میلاد، نرم، بی رنگ و jel بودند و پس از درمان پیش از مصرف، translucence را نشان دادند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که غشای BC که تازه تهیه شده بود، صاف، بی رنگ و ژل به طور یکسان بود و پس از درمان قبل از دفع پس از زایمان نشان داد


کلمات دیگر: