کلمه جو
صفحه اصلی

transparence


معنی : حالت زجاجی، شفافیت، فرانمایی، پشتنمایی
معانی دیگر : فرانمایی، پشت نمایی، شفافیت، حالت زجاجی

انگلیسی به فارسی

فرانمایی، پشت نمایی، شفافیت، حالت زجاجی


شفافیت، فرانمایی، پشتنمایی، حالت زجاجی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the state, quality, or condition of being transparent; transparency.

• transparency, clearness, being see-through

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پشت نمایی - شفافیت - زلالی

مترادف و متضاد

حالت زجاجی (اسم)
translucence, translucency, transparence

شفافیت (اسم)
transparence

فرانمایی (اسم)
transparence

پشت نمایی (اسم)
transparence

جملات نمونه

1. The conflict between transparence and robustness of the watermark system is better solved by the algorithm.
[ترجمه ترگمان]اختلاف بین transparence و نیرومندی سیستم نشانه، توسط الگوریتم حل می شود
[ترجمه گوگل]تضاد بین شفافیت و ثبات سیستم علامت گذاری شده توسط الگوریتم بهتر حل می شود

2. Dimensional measurement, Defects, Defect area, Defect Measurements, Transparence.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری ابعادی، نقص ها، منطقه Defect، Defect اندازه گیری ها، Transparence
[ترجمه گوگل]اندازه گیری ابعاد، نقص، ناحیه نقص، اندازه گیری نقص، شفافیت

3. The transparence of the glaze depends on whether there is a separated - crystal layer in the glaze.
[ترجمه ترگمان]درخشندگی لعاب به این بستگی دارد که آیا یک لایه از کریستال از چپ به چپ وجود دارد یا خیر
[ترجمه گوگل]شفافیت لعاب به این بستگی دارد که آیا لایه کریستال جدا شده در لعاب وجود دارد

4. Information sharing can increase the transparence of companies and decrease the effect of bullwhip.
[ترجمه ترگمان]اشتراک اطلاعات می تواند تعداد شرکت ها را افزایش داده و اثر of را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]اشتراک اطلاعات می تواند شفافیت شرکت ها را افزایش دهد و اثر شالیزه را کاهش دهد

5. Increase the malt juice's filtering speed and transparence and decreasing filtering time 1- 20 % .
[ترجمه ترگمان]سرعت فیلتر کردن مالت و transparence و کاهش زمان فیلتر کردن ۱ تا ۲۰ % را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]سرعت فیلتر کردن آب شکر مالت و شفافیت و کاهش زمان فیلترینگ 1- 20٪ افزایش می یابد

6. Disperse additive is advantageous to transparence.
[ترجمه ترگمان]این افزودنی برای transparence مفید است
[ترجمه گوگل]افزودنی پراکنده برای شفافیت سودمند است

7. Its transparence is high, so it's convenient to recognize the goods inside.
[ترجمه ترگمان]transparence آن بالا است، بنابراین تشخیص کالا در داخل آن آسان است
[ترجمه گوگل]شفافیت آن بالا است، بنابراین راحت تشخیص کالا در داخل است

8. Characteristics Good physical properties, excellent transparence, good melt, good workability, light colors, for extrusion molding.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های فیزیکی خوب، transparence عالی، ذوب شدن خوب، رنگ های روشن، رنگ های روشن، برای قالب گیری و قالب گیری
[ترجمه گوگل]ویژگی ها خواص فیزیکی خوب، شفافیت عالی، ذوب خوب، کارایی خوب، رنگ های روشن برای قالب گیری اکستروژن

9. That it's long and abhors transparence.
[ترجمه ترگمان]این it از transparence است
[ترجمه گوگل]این طولانی است و شفافیت دارد

10. Our mission: Provides the transparence service for the suppliers.
[ترجمه ترگمان]ماموریت ما: تامین خدمات transparence برای تامین کنندگان
[ترجمه گوگل]ماموریت ما فراهم می کند خدمات شفافیت برای تامین کنندگان

11. In addition, frequency and semantic transparence showed their effects on phrasal verb learning respectively and there was no significant interactive efficiency between them.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، frequency های معنایی و معنایی به ترتیب تاثیر خود را بر یادگیری فعل و انفعال متقابل نشان دادند و هیچ بهره وری تعاملی قابل توجهی بین آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]افزون بر این، فراوانی و شفافیت معناشناختی، تأثیرات آنها بر یادگیری افعال افعال را نشان دادند و بازده تعاملی قابل توجهی بین آنها وجود نداشت

12. Compared with cornstarch, sweet potato starch and mungbean starch, haricot starch has high transparence and poor freeze-thawing stability, but its retro-gradation is easy.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نشاسته ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته mungbean، نشاسته haricot دارای پایداری بالا و پایداری آب و یخ شدید است، اما gradation مجدد آن آسان است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با ذرت ذرت، نشاسته سیب زمینی شیرین و نشاسته قهوه ای، نشاسته برنج دارای شفافیت بالا و پایداری ضعیف یخ زدگی و انجماد است، اما درجه بندی مجدد آن آسان است

13. We study the white jade, the results show that the content, the alteration extent and the fissures of anorthite are the controlling factor of Dushan jade's transparence.
[ترجمه ترگمان]ما مدل یشم سبز را بررسی می کنیم، نتایج نشان می دهد که محتوا، گستره تغییر و شکاف های anorthite عامل کنترل of یشم سبز هستند
[ترجمه گوگل]ما به بررسی یشم سفید، نتایج نشان می دهد که محتوا، دامنه تغییرات و شکاف های anorthite عامل کنترل شفافیت دوشنبه جید است

14. The wavelet coefficients are selected by Human Visual System ( HVS ) to ensure the transparence of watermarking.
[ترجمه ترگمان]ضرایب موجک توسط سیستم بصری انسان (hvs)انتخاب می شوند تا از transparence of اطمینان حاصل شود
[ترجمه گوگل]ضرایب موجک توسط سیستم ویژوال انسانی (HVS) برای اطمینان از شفاف بودن علامت گذاری به عنوان علامت گذاری می شوند

15. This framework can control trade - off between the perceptual transparence and robustness against MP 3 attacks more efficiently.
[ترجمه ترگمان]این چارچوب می تواند توازن بین transparence ادراکی و مقاومت در برابر حملات ۳ MP را به طور موثر کنترل کند
[ترجمه گوگل]این چارچوب می تواند کارآمدتر از میان شفافیت ادراکی و استحکام در برابر MP 3 حملات را کنترل کند


کلمات دیگر: