1. a skein of knitting wool
یک کلاف پشم بافتنی
2. to disentangle a skein of yarn
کلاف کاموا را از پیچیدگی درآوردن
3. Sally held the skein of wool while her mother wound it into a ball.
[ترجمه ترگمان]سلی کلاف پشمی را در زمانی که مادرش آن را در یک مجلس رقص فرو می کرد نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]سلیلی پشم را نگه داشت در حالی که مادرش آن را به یک توپ زد
4. Corbett tried to think back, unravelling the skein of information he had gathered.
[ترجمه ترگمان]Corbett)سعی کرد فکر کند و کلاف اطلاعاتی را که جمع کرده بود کشف کند
[ترجمه گوگل]کوربت سعی کرد به عقب برگرداند و اطلاعاتی را که جمعآوری کرده بود برطرف کند
5. A knotted skein of nylon straps was looped round his chest.
[ترجمه ترگمان]کلاف نخ نایلونی گره دار دور سینه اش حلقه شده بود
[ترجمه گوگل]یک بند انگشتی از تسمه های نایلون در اطراف قفسه سینه او حلقه زده شد
6. There was a sadness, formless as a skein, enveloping us.
[ترجمه ترگمان]اندوهی بی شکل و بی شکل به مانند یک کلاف نخ، ما را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]غم و اندوه بود، به عنوان یک غرور، که ما را پوشش می دهد
7. It was a Skein of Geese envelope, with three of the wretched birds embossed in brown on heavy cream vellum.
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ غاز وحشی بود که سه پرنده پر از آن پرنده بی نوا روی پوست خرس قهوه ای رنگی می درخشیدند
[ترجمه گوگل]این یک جعبه غاز گنج بود، با سه پرنده ناسالم که در قهوه ای بر روی کرم کرم برجسته بودند
8. She'd obtained a Skein of Geese matchbook from somewhere.
[ترجمه ترگمان]او چند غاز وحشی را از جایی به دست اورده بود
[ترجمه گوگل]او یک جایی از اسباب بازی سواری غازها را به دست آورد
9. a twisted skein of lies.
[ترجمه ترگمان]یک کلاف پر از دروغ
[ترجمه گوگل]پیچیده پیچیده دروغ
10. The runway had upon it a light skein of mist, and he sailed through it and up into the high air.
[ترجمه ترگمان]باند باند روی آن یک کلاف روشنی از مه قرار داشت، و او از آن عبور کرد و به هوا رفت
[ترجمه گوگل]باند فرودگاه بر روی آن یک پوشش نور از مه، و او از طریق آن رفت و به هوا بالا
11. This skein of wool won't disentangle.
[ترجمه ترگمان]این کلاف نخ از هم باز نخواهد شد
[ترجمه گوگل]این نخ پشم از بین نخواهد رفت
12. Lately, there has been a skein of such dangerous discoveries, one with deadly consequences.
[ترجمه ترگمان]این اواخر، یک کلاف از چنین کشفیات خطرناکی وجود دارد که یکی از پیامدهای مرگبار آن است
[ترجمه گوگل]اخیرا، چنین کشفیات خطرناکی وجود دارد، یکی از آنها با عواقب مرگبار
13. A skein of duck came across, gabbling softly to themselves.
[ترجمه ترگمان]یک کلاف اردک از آن عبور می کرد و آهسته با خودش حرف می زد
[ترجمه گوگل]یک قوطی اردک در اطراف گنجشکی شد
14. She passed me a skein of wool.
[ترجمه ترگمان]یک کلاف پشمی به من داد
[ترجمه گوگل]او یک پوسته پشم را به من داد