کلمه جو
صفحه اصلی

collar


معنی : گردن بند، طوق، یقه، گریبان، یخه، جیب
معانی دیگر : قلاده، غل، مهار سگ و گربه و غیره، قلاده کردن، یخه ی کسی را گرفتن، گریبان گرفتن، (عامیانه) گریبانگیر شدن، مزاحم شدن، گرفتار کردن یا شدن، گرفتن، گلوبند، خاموت، زهبند، گردنی، (وصل کردن لوله یا میله و غیره) بست، طوقه، اتصالگر، (دور گردن برخی پرندگان و حیوانات) طوقی، کف آبجو، بازداشت، دستگیری
collar_
پسوند: یقه، حرفه، شغل [کارمند white-collar worker]، [کارگر blue-collar worker]

انگلیسی به فارسی

یقه، یخه، گریبان، گردن‌بند


یقه، طوق، گردن بند، گریبان، یخه، جیب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: hot under the collar
(1) تعریف: the portion of a garment that goes around the neck and is sometimes folded over.

(2) تعریف: anything that encircles the neck.

- a dog collar
[ترجمه حمید] غلاده سگ
[ترجمه 🎵🎸N] یک غَلاده سَگ. .
[ترجمه TT] قلاده یک سگ
[ترجمه میرمیر] یقه لباس
[ترجمه ترگمان] قلاده سگ …
[ترجمه گوگل] یک یقه ی سگ
- a collar of beads
[ترجمه ben] یقه ای از مهره های تسبیح
[ترجمه محمد ناظمی] طوقی از دانه های تسبیح
[ترجمه ترگمان] یقه ای از دانه های تسبیح
[ترجمه گوگل] یقه مهره ها

(3) تعریف: anything that encircles a cylindrical object, such as a restraining ring around a shaft in a machine.

(4) تعریف: (informal) an arrest by police.
مشابه: apprehension
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: collars, collaring, collared
مشتقات: collarless (adj.)
(1) تعریف: to provide with or attach a collar to.

- The zookeepers collared the tigers for identification.
[ترجمه lisa] رئیس باغ وحش به دلیل تعیین هویت ( شناسایی ) قلاده ی ببر ها را بست
[ترجمه ترگمان] zookeepers ببر را به خاطر کارت شناسایی حبس کردند
[ترجمه گوگل] زوکربرگ های ببر را برای شناسایی خالی کردند

(2) تعریف: to insistently engage (a reluctant person) in conversation.

- The fan collared the movie star.
[ترجمه ترگمان] بادبزن نقش ستاره سینما را به دست گرفت
[ترجمه گوگل] فن ستاره فیلم را خالی کرد

(3) تعریف: (informal) to capture or arrest.
مشابه: apprehend, arrest, bust, pinch

• part of a shirt that encircles the neck; band worn around the neck of a dog or other animal
grab or grasp by the collar; take prisoner; catch; put a collar on
the collar of a shirt or coat is the part which fits round the neck and is usually folded over.
a collar is also a band made out of leather or plastic which is put round the neck of a dog or cat.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حلقه - طوقه - طوق
[مهندسی گاز] بست، طرقه
[زمین شناسی] همگیر،بست ،گلوی چوب لاکراس، حلقه، گلوگاه، یقه اصطلاحی که برای داربست سازی یا جداسازی اطراف یا دهانه چاه به کار می رود . نقطه شروع یک چاه یا سوراخ حفاری شده در سطح . (دیرین شناسی) بخش صاف و مخروطی تیغ یا ستون یک خارپوست که در بالای حلقه کنگره دار شده است.
[ریاضیات] پیوست، طوقه، بوشن، فاصله گیر، مهره، همگیر
[معدن] دهانه چاه (معادن زیرزمینی)
[نفت] طوقه ی لوله وصل کن
[آب و خاک] یقه

مترادف و متضاد

گردن بند (اسم)
necklace, anadem, collar

طوق (اسم)
circle, ring, necklace, anadem, collar, torque, dog collar

یقه (اسم)
collar

گریبان (اسم)
collar

یخه (اسم)
collar

جیب (اسم)
collar, pocket, sinus

neck attire


Synonyms: bertha, choker, dicky, Eton, fichu, fraise, frill, jabot, neckband, ruff, torque, Vandyke


apprehend


Synonyms: abduct, appropriate, arrest, bag, capture, catch, cop, corner, get, grab, hook, lay hands on, nab, nail, prehend, secure, seize, take, tree


Antonyms: let go, lose, release


جملات نمونه

1. the collar of this shirt is a bit too tight for me
یخه ی این پیراهن برای من قدری تنگ است.

2. a shirt collar that has three plies of cloth
یقه ی پیراهن که از سه لایه پارچه درست شده است

3. a turndown collar
یقه ی برگردان

4. a turnover collar
یقه ی برگردان

5. his shirt collar chafes (against) his neck
یقه ی پیراهنش پوست گردن او را می خراشد.

6. if the dog's collar is loose, it will run away
اگر قلاده سگ شل باشد فرار خواهد کرد.

7. go for the collar
(امریکا - بیس بال) بدون hit بودن

8. hot under the collar
(خودمانی) بسیار خشمگین،از جا دررفته،برآشفته

9. get hot under the collar
از جا در رفتن،خشمگین شدن

10. he was so angry he ripped his own collar
از شدت خشم یقه ی خود را چاک داد.

11. the brand name is on a tab behind the collar of the shirt
نام سازنده بر زبانه ی پارچه ای در پشت یقه ی پیراهن دیده می شود.

12. I seized him by the collar.
[ترجمه .] با استفاده از یقه اش او را گرفتم یا او را توسط یقه اش گرفتم
[ترجمه ترگمان]یقه او را گرفتم
[ترجمه گوگل]او را با یقه گرفتم

13. My collar is only made of rabbit.
[ترجمه M] یقه من از خرگوش درست شده
[ترجمه ترگمان]یقه من فقط خرگوش است
[ترجمه گوگل]یقه من تنها از خرگوش ساخته شده است

14. He turned his overcoat collar up.
[ترجمه ترگمان]یقه پالتوی خود را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او یقه اش را به هم زد

15. His tie was knotted below his open collar.
[ترجمه ترگمان]کراواتش زیر یقه باز او گره خورده بود
[ترجمه گوگل]کراوات او زیر یقه باز او پیچیده بود

16. My shirt has a soft collar.
[ترجمه ترگمان] پیرهن من یه یقه نرم داره
[ترجمه گوگل]پیراهن من یک یقه نرم دارد

17. The collar was far too tight and chafed her neck.
[ترجمه ترگمان]یقه دور گردنش بسیار تنگ بود و گردنش را می فشرد
[ترجمه گوگل]یقه خیلی تنگ بود و گردنش را تکان داد

18. I grabbed the dog by the collar and dragged it out of the room.
[ترجمه ترگمان]قلاده سگ را گرفتم و از اتاق بیرون کشیدم
[ترجمه گوگل]من سگ را با یقه گرفتم و آن را از اتاق بیرون آوردم

19. She flicked the dust off her collar.
[ترجمه ترگمان]او غبار را از روی یقه او بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او گرد و غبار را از یقه خود برداشت

The collar of this shirt is a bit too tight for me.

یقه‌ی این پیراهن برای من قدری تنگ است.


If the dog's collar is loose, it will run away.

اگر قلاده سگ شل باشد فرار خواهد کرد.


He was collared by the police.

پلیس یقه‌ی او را گرفت.


In the hallway I was collared by two cheeky students.

در راهرو گرفتار دو دانشجوی پر رو شدم.


اصطلاحات

get hot under the collar

از جا در رفتن، خشمگین شدن


go for the collar

(امریکا - بیسبال) بدون hit بودن


پیشنهاد کاربران

آتل گردن ( پزشکی )

قلاده

غلاف

من کلا سر این کلمه موندم ولی خودم فکر میکنم بهترین معنیش همون ( یقه ) میتونه باشه و هست.

یقه

Collar = یقه ( یخه )

collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ

collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ
درسته موافقم


. A band of leather that is put around an animal's neck

در حسابداری: قرارداد کولار؛ به معنای خرید همزمان قرارداد سقف و فروش قرارداد کف است. یعنی برای پوشش وضعیت در برابر افزایش نرخ بهره، قرارداد کف فروخته شده و مبلغ آن صرف پرداخت زیان قرارداد سقف خریداری شده می شود

صنعت نساجی به معنای یقه

فک کنم دوتا معنی داره
1 - یقه لباس
2 - قلاده حیوانات ( منظور ازقلاده یه چیز قیف ماننده که دور گردن جیوانات میبندن که وقتی بدنشون زخمه نتونن لیس بزنن )

دو تا معنی داره :یقه , قلاده

قلاده
یقه

غلاف، یقه، قلاده🐕
A band of leather that is put around an animal s neak

قاب ساعت ( در کتاب خشم و هیاهول اثر ویلیام فاکنر به این معنی استفاده شده است )

این کلمه بعضی مواقع معنی حلقه ی دور کردن سگ یا هر حیوان دیگر❤❤

a band, strip, or chain worn around the neck. Merriam - webster

در مهندسی آب طوق محافظ که در پایه پل جهت مقابله با آب شستگی نصب میشود.

این کلمه دوتا معنی داره که ی یکی معنی
یقه رو میده
ویکی معنی قلاده ی سگ.

A band of leather that is put around an animal s
neak
قلاده حیوانات

در دیتاسنتر به معنای مهار هوای گرم ( اصلاحاً خفه کردن ) است

collar =قلاده
تو کانون زبان Reach 3 میشه 👇
band of leather that is put around an animal s
راستی لایک فراموش نشه

band of leather that is put around an animals
کانون زبان ایران

Sentence :: My dog ​​has a large bronze collar that is very beautiful

لایک یادتون نره 🗝❤

در کتاب اینتر 2 به این صورت معنی شده است :the part of clothing that fits around the neck

collar ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) ==واژه بیگانه: collarواژه مصوب: یقهتعریف: محل تلاقی ریشه و ساقه که گاه با برجستگی کوچکی نمایان است|||متـ . یقۀ ریشه root crown, root collar==collar ( مهندسی جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: طوقه
تعریف: فلز تقویتی جوشکاری گرمازایی بدون فشار

کوتاه شده ی "ترقوه" هم هست

گردنبند طبی
آتل گردن


کلمات دیگر: