کلمه جو
صفحه اصلی

shaping


معنی : شکل دهی
معانی دیگر : شکل دهی

انگلیسی به انگلیسی

• forming; act of creating a shape; defining the shape of something

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] صفحه تراشی

مترادف و متضاد

شکل دهی (اسم)
tooling, shaping

جملات نمونه

1. shaping bricks from clay
گل را به شکل خشت درآوردن،از گل خشت ساختن

2. our plans are shaping up well
نقشه های ما دارند خوب شکل می گیرند.

3. You'll be shaping up a big man.
[ترجمه ترگمان]مثل یه مرد گنده رفتار می کنی
[ترجمه گوگل]شما یک مرد بزرگ را شکل می دهید

4. How are your plans shaping up?
[ترجمه ترگمان]نقشه تو چه طوره؟
[ترجمه گوگل]برنامه های شما چگونه شکل می گیرد؟

5. Plans for our picnic are shaping up very well.
[ترجمه ترگمان]نقشه ها برای پیکنیک ما داره خیلی خوب تشکیل می شه
[ترجمه گوگل]طرح های پیک نیک ما خیلی خوب شکل می گیرد

6. They are shaping the yard with spades.
[ترجمه ترگمان]آن ها با بیل های هر دو در حال شکل دادن به حیاط هستند
[ترجمه گوگل]آنها حیاط را با بیل ها شکل می دهند

7. The family is shaping excellent personality life textbook, is to stimulate the spirit of power source, is the emotional rain nourishes the soul.
[ترجمه ترگمان]این خانواده در حال شکل گیری یک کتاب درسی شخصیت عالی هستند، که روح منبع قدرت را تحریک می کند، این است که باران احساسی روح را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]خانواده در حال شکل گیری کتاب درسی شخصیتی عالی است، تحریک روح منبع قدرت، باران عاطفی تغذیه روح است

8. This is an automatic press that performs shaping operations, such as bumping, heading and pocketing.
[ترجمه ترگمان]این یک فشار اتوماتیک است که عملیات شکل دادن را انجام می دهد، مانند تنه زدن، حرکت و جیب بری
[ترجمه گوگل]این یک مطبوعات اتوماتیک است که عملیات شکل دهی را انجام می دهد، مانند سر و صدا، سر و جیب

9. It's shaping up to be a pretty big party.
[ترجمه ستایش] داره یه مهمونی بزرگ شکل میگیره
[ترجمه ترگمان] مثل اینه که داره یه مهمونی بزرگ می گیره
[ترجمه گوگل]این شکل دادن به یک حزب بسیار بزرگ است

10. The new students seem to be shaping up quite nicely.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دانش آموزان جدید به خوبی شکل می دهند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دانشجویان جدید به شکل بسیار خوبی شکل می گیرند

11. This tool is used for shaping wood.
[ترجمه ترگمان]این ابزار برای شکل دادن چوب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این ابزار برای شکل دادن به چوب استفاده می شود

12. The accident is already shaping up as a significant environmental disaster.
[ترجمه ترگمان]این حادثه در حال حاضر به عنوان یک فاجعه زیست محیطی چشمگیر شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]تصادف در حال شکل گیری به عنوان یک فاجعه زیست محیطی مهم است

13. Your baby is shaping well.
[ترجمه ترگمان]کودک شما به خوبی شکل می دهد
[ترجمه گوگل]کودک شما به خوبی شکل می گیرد

14. Ken's plans for the business are shaping up nicely.
[ترجمه ترگمان]طرح های کن برای کسب وکار به خوبی شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]برنامه های کن برای کسب و کار به خوبی شکل می گیرد

15. She was shaping to hit her second shot.
[ترجمه ترگمان] داشت مثل تیر دوم بهش ضربه می زد
[ترجمه گوگل]او شکل گرفت تا ضربه دومش را بگیرد

پیشنهاد کاربران

شکل دهی


shaping ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: رفتارسازی
تعریف: تقویت تدریجی و گام‏به‏گام یک رفتار به سمت پاسخ مطلوب


کلمات دیگر: