1. her usual resource was lying
راه حل معمولی او دروغگویی بود.
2. his usual answer
پاسخ عادی او
3. as usual
طبق معمول،مثل همیشه
4. this animal's usual food
خوراک معمولی این جانور
5. amongst them it was usual to marry very young
در میان آنها معمول بود که خیلی جوان ازدواج کنند.
6. his is late as usual
مثل همیشه دیر کرده است.
7. he didn't sit in his usual place
او در جای همیشگی خود ننشست.
8. her nerves were more upset than usual
اعصاب او بیش از همیشه ناراحت بود.
9. this illness is not following its usual pattern
این بیماری از روال همیشگی خودش پیروی نمی کند.
10. our master entered the classroom later than usual
معلم ما دیرتر از معمول وارد کلاس شد.
11. people were going about their business as usual
مردم مثل همیشه مشغول کسب و کار خود بودند.
12. the life in the village ticked away as usual
زندگی در آن دهکده مانند همیشه سپری می شد.
13. The photographer shot the usual roll of pictures.
[ترجمه ترگمان]عکاس تصاویر معمول عکس ها را به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]عکاس رول معمول تصاویر را شلیک کرد
14. He conducted the meeting in his usual combative style, refusing to admit any mistakes.
[ترجمه ترگمان]او این جلسه را در سبک combative معمول خود انجام داد و از پذیرفتن هرگونه اشتباه خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او این ملاقات را در سبک مبارزات معمول خود انجام داد، و از پذیرش اشتباهات اجتناب کرد
15. For us Indonesians,rice is the most usual food.
[ترجمه ترگمان]برای ما indonesians برنج اغلب غذاهای معمولی است
[ترجمه گوگل]برای ما اندونزیایی، برنج غذای معمولی است
16. It is usual to start a speech by thanking everybody for coming.
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه است که با تشکر از همه برای آمدن شروع به صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]به طور معمول شروع یک سخنرانی با تشکر از همه برای آینده است
17. You're not your usual cheerful self today.
[ترجمه ترگمان]امروز حالت عادی همیشگی تو نیست
[ترجمه گوگل]شما امروز خود را شاد معمول خود نیست
18. I unrolled my sleeping bag as usual.
[ترجمه ترگمان]طبق معمول کیف خوابم را باز کردم
[ترجمه گوگل]من خواب خوابم را به طور معمول باز کردم
19. He had to go through the usual rigmarole of signing legal papers in order to complete the business deal.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود که طبق معمول برای تکمیل کار، کاغذهای قانونی را امضا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود از طرزالعمل معمولی امضاء مقالات حقوقی برای تکمیل معامله تجاری استفاده کند
20. The essay didn't come up to his usual standards.
[ترجمه ترگمان]مقاله به معیارهای معمول او نیامده بود
[ترجمه گوگل]این مقاله به استانداردهای معمول خود نرسیده است