کلمه جو
صفحه اصلی

summation


معنی : افزایش، جمع، مجموع، جمع زنی، مجموع یابی
معانی دیگر : عمل جمع، حاصلجمع، جمع کل

انگلیسی به فارسی

مجموع یابی، مجموع


جمع زنی، افزایش، جمع، مقامی، خلاصه


جمع بندی، جمع، مجموع، جمع زنی، مجموع یابی، افزایش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: summational (adj.)
(1) تعریف: a review of previously stated material, often including a conclusion or conclusions.

- the lawyer's summation to the jury
[ترجمه ترگمان] تمامی مدارک وکلا برای هیات منصفه
[ترجمه گوگل] جمع بندی وکیل هیئت منصفه

(2) تعریف: the act or process of adding up; addition.
مشابه: addition

• act of summing, addition; sum, total; conclusion in which previous statements are reviewed and summarized

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مجموع یابی،جمع بندی
[ریاضیات] مجموع یابی، جمع، مجموع یابی، جمع بندی، جمع، جمع زنی
[آمار] مجموع یابی

مترادف و متضاد

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

جمع (اسم)
total, addition, tale, aggregate, mass, tot, sum, plural, summation, collectivity, rout

مجموع (اسم)
complex, aggregate, altogether, sum, summation, sum total, totality

جمع زنی (اسم)
summation

مجموع یابی (اسم)
summation

جملات نمونه

1. The exhibition presents a summation of the artist's career.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه یک جمع بندی از شغل هنرمند را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه خلاصه ای از کار هنری را ارائه می دهد

2. What he said was a fair summation of the discussion.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او گفت همه حاصل از بحث بود
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت، یک جمع بندی عادلانه از بحث بود

3. The defense attorney phrased his summation at last.
[ترجمه ترگمان]دادستان وکلای مدافع در آخر حاصل جمع شد
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع به طور خلاصه در جمع خود قرار داد

4. The exhibition was a summation of his life's work.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه یک جمع بندی از کار زندگی او بود
[ترجمه گوگل]نمایشگاه خلاصه ای از کار زندگی او بود

5. I tried sketching network diagrams, writing input equations, summation equations, and transfer equations.
[ترجمه ترگمان]من برای طراحی نمودار شبکه، نوشتن معادلات ورودی، معادلات جمع و معادلات انتقال تلاش کردم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم نمودار های شبکه را طراحی کنم، معادلات ورودی را نوشتم، معادلات جمع، و معادلات انتقال

6. The work involved in writing this summation must have been back-breaking, and certainly took years of research.
[ترجمه ترگمان]کار دخیل در نوشتن این جمع باید پس از شکست بوده و قطعا سال ها تحقیق صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]کارهایی که در این نوشتار صورت گرفته است، باید از بین برود، و قطعا سالها تحقیق را انجام داد

7. Recall that the summation convention requires the right-hand side of this equation to be interpreted as.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که کنوانسیون جمع بندی به سمت راست این معادله برای تفسیر آن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]به یاد بیاورید که کنوانسیون جمع بندی نیاز به سمت راست این معادله را دارد

8. The modification is a summation of the probabilities assigned to a word in each window position in which the word exists.
[ترجمه ترگمان]تغییر یک جمع بندی از احتمالات اختصاص یافته به یک کلمه در هر موقعیت پنجره است که در آن کلمه وجود دارد
[ترجمه گوگل]اصلاح یک جمع بندی از احتمالات اختصاص داده شده به یک کلمه در هر موقعیت پنجره است که در آن کلمه وجود دارد

9. There can be no summation for him because there is nothing there to sum up.
[ترجمه ترگمان]دلیلی وجود ندارد، چون چیزی وجود ندارد که بتواند جمع و جورش کند
[ترجمه گوگل]برای او نمیتوان برای او جمع کرد؛ زیرا هیچ چیزی برای جمع کردن وجود ندارد

10. Any new scientific theory is a summation of practical experience.
[ترجمه ترگمان]هر نظریه علمی جدیدی یک جمع بندی از تجربه عملی است
[ترجمه گوگل]هر تئوری علمی جدید مجموعی از تجربه عملی است

11. The corresponding lateral deflection is determined using summation of its flexibility sources of bending, shear and slip.
[ترجمه ترگمان]انحراف جانبی متناظر با استفاده از جمع بندی منابع انعطاف پذیر خمش، برشی و لغزش تعیین می شود
[ترجمه گوگل]انحراف جانبی مربوطه با استفاده از جمع آوری منابع انعطاف پذیری خمش، برش و لغزش تعیین می شود

12. The spellbinding summation Daniel Webster delivered at the trial was printed as part of an anthology of speeches later that year and sold to an admiring public.
[ترجمه ترگمان]همین جمع مسحور کننده دانیل وبستر که در این جلسه محاکمه شد، به عنوان بخشی از متن سخنرانی در اواخر آن سال به چاپ رسید و برای ستایش همگان به فروش رفت
[ترجمه گوگل]جمع بندی جادویی که دانیل وبستر در دادگاه تحویل داد، به عنوان بخشی از مجموعه ای از سخنرانی ها در همان سال به چاپ رسید و به یک عموم تحسین می شود

13. Since a dummy index just indicates summation, it is immaterial which symbol is used.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک شاخص تصنعی به طور خلاصه بیان می کند، مهم نیست که کدام نماد از آن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که یک شاخص ساختگی فقط نشان دهنده جمع است، کدام نماد مورد استفاده قرار نمی گیرد

14. The summation forms are quite convenient for computation, especially when the interval is kept constant.
[ترجمه ترگمان]اشکال جمع برای محاسبات بسیار مناسب هستند، به خصوص زمانی که فاصله ثابت نگه داشته می شود
[ترجمه گوگل]اشکال جمع کردن برای محاسبات بسیار راحت است، به خصوص وقتی که فاصله ثابت نگه داشته شود

پیشنهاد کاربران

ماحصل، برآیند

جمع بندی - خلاصه
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
a summary or summing - up

چکیده، فشرده، گزیده

در ریاضی:
سیگما ( زیگما )


کلمات دیگر: