کلمه جو
صفحه اصلی

toothed


معنی : مضرس
معانی دیگر : دارای نوع یا تعداد بخصوصی دندانه یا تضریس یا دندان، دندانه دندانه، کنگرهدار

انگلیسی به فارسی

دارای نوع یا تعداد بخصوصی دندانه یا تضریس یا دندان


دندانهدار، مضرس، دندانه دندانه، کنگرهدار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having teeth or projections like teeth, usu. of a specified kind or quantity (often used in combination).

- sharp-toothed
[ترجمه ترگمان] دندون تیز
[ترجمه گوگل] تیز دندانه دار

• having teeth

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دندانه دار، اره ای

مترادف و متضاد

مضرس (صفت)
jagged, serrate, dentate, denticulated, ridged, toothed, ridgy, runcinate, serrulate, serrulated

جملات نمونه

1. toothed sleeve
بوش هزار خار

2. a toothed knife
چاقوی دندانه دار (دم اره ای)

3. a toothed wheel
چرخ دنده دار (دندانه دار)

4. This toothed wheel should be meshed with that one.
[ترجمه ترگمان]این چرخ دندانه دار را باید با آن یکی ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]این چرخ دنده باید با آن یکی باشد

5. The motor was driven by a toothed belt.
[ترجمه ترگمان]موتور آن را با تسمه نخ پیچ کرده بود
[ترجمه گوگل]موتور توسط یک کمربند دندانه ای رانده شد

6. Top predators, such as toothed whales and dolphins, can accumulate large quantities in their tissues if they keep eating contaminated prey.
[ترجمه ترگمان]شکارچیان بالا مانند وال دندان و دلفین ها می توانند مقادیر زیادی در بافته ای خود جمع کنند اگر که طعمه آلوده خود را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]شکارچیان بالا مانند نهنگ های دندانی و دلفین ها می توانند مقادیر زیادی در بافت های خود را جمع آوری کنند، اگر آنها مواد مخدر را بخورند

7. The toothed whales have a set of teeth which they use to grasp large and quick-moving prey, mainly squid or fish.
[ترجمه ترگمان]نهنگ دندان دار مجموعه ای از دندان ها دارند که برای درک شکار سریع و سریع، عمدتا مرکب از ماهی مرکب یا ماهی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]نهنگ های دندانی دارای مجموعه ای از دندان هایی هستند که آنها برای گرفتن شکار بزرگ و سریع، عمدتا ماهی مرکب یا ماهی استفاده می کنند

8. Several toothed whales, of which only dolphins have been thoroughly studied, have evolved sophisticated echo-sounding equipment in their heads.
[ترجمه ترگمان]چندین نهنگ دندان دار که تنها دلفین ها به طور کامل مطالعه شده اند، تجهیزات پیچیده به صدا در سرشان ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]چند نهنگ دندانی که فقط دلفین ها کاملا مورد مطالعه قرار گرفته اند، تجهیزات پیچیده پیچیده ای را در سر خود توسعه داده اند

9. Beneath us, the descents were toothed with jagged rock.
[ترجمه ترگمان]در زیر ما، descents با سنگ دندانه دار تیز شده بودند
[ترجمه گوگل]در زیر ما، فرود آمد با سنگ ناهموار

10. Sprocket: round, toothed object that turns on an axel.
[ترجمه ترگمان]Sprocket: گرد و خاک toothed که بر روی یک axel ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]دور صورتی، شی دندانه ای که روی یک محور چرخش می کند

11. Other toothed whales are bottlenose, the beaked whale, and the white whale.
[ترجمه ترگمان]واله ای دندان دیگر واله ای نوک تیز و واله ای نوک تیز و وال سفید هستند
[ترجمه گوگل]دیگر نهنگ های دندانی عبارتند از بطری، نهنگ خاردار و نهنگ سفید

12. The reliability design of toothed belts gearing was studied.
[ترجمه ترگمان]طراحی قابلیت اطمینان از gearing toothed مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]طراحی پایداری دنده های دندانی مورد بررسی قرار گرفت

13. The involute gear transmission precision hard - toothed surface device has dominated.
[ترجمه ترگمان]جعبه دنده انتقال با دقت انتقال با دقت بالای دستگاه، تحت سلطه است
[ترجمه گوگل]دنده انتقال چرخ دنده دقیق سخت دستگاه سطح دندانه دار غالب است

14. The gear sector, toothed roller, or stud meshes with the worm.
[ترجمه ترگمان]بخش دنده، roller دندان دار یا حلقه های زنبور عسل با کرم
[ترجمه گوگل]بخش دنده، غلطک دندانه دار یا مش بند با کرم

15. The toothed whale has a large square head with a cavity that contains the so - called spermaceti.
[ترجمه ترگمان]وال دندان سر مربع بزرگی با یک حفره دارد که حاوی روغن وال است
[ترجمه گوگل]نهنگ دندانی دارای یک مربع بزرگ با حفره ای است که به اصطلاح spermaceti نام دارد

a saber-toothed tiger

پلنگ شمشیردندان


large-toothed saw

اره‌ی دندانه‌درشت



کلمات دیگر: