کلمه جو
صفحه اصلی

subnormal


معنی : غیر طبیعی، کم هوش، مادون عادی
معانی دیگر : (به ویژه از نظر هوش) زیر هنجار، غیرعادی، دون روال

انگلیسی به فارسی

غیر طبیعی، مادون عادی، کم هوش


غیر طبیعی است، غیر طبیعی، مادون عادی، کم هوش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: below or less than normal, as in intelligence.
متضاد: supernormal
اسم ( noun )
مشتقات: subnormality (n.)
• : تعریف: one who is below average, as in intelligence.

• less than normal, lower than normal, below average
if someone is subnormal, they have less ability or intelligence than a normal person of their age.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زیرهنجار
[ریاضیات] تحت نرمال، زیرقائم، تحت قائم
[آمار] زیرنرمال

مترادف و متضاد

غیر طبیعی (صفت)
preposterous, sophisticated, uncanny, supernatural, factitious, factitive, unnatural, subnormal, preternatural

کم هوش (صفت)
silly, thickheaded, subnormal

مادون عادی (صفت)
subnormal

جملات نمونه

1. He was born subnormal and will never learn to read.
[ترجمه ترگمان]او subnormal به دنیا آمد و هرگز یاد نخواهد گرفت که بخواند
[ترجمه گوگل]او متضاد غیر طبیعی بود و هرگز یاد نخواهد داشت بخواند

2. She attended a school for the educationally subnormal.
[ترجمه ترگمان]او در یک مدرسه برای the subnormal شرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک مدرسه برای تحصیلات غیرمعمول حضور یافت

3. The authorities treat the children as subnormal.
[ترجمه ترگمان]مقامات با کودکان به عنوان subnormal رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]مقامات کودکان را به عنوان غیر طبیعی رفتار می کنند

4. The subnormal function status of the eustachian tube and the low-degree infection in pathologic process of otitis media probably are basic causes of silence nature of otitis media.
[ترجمه ترگمان]وضعیت تابع subnormal لوله eustachian و عفونت درجه پایین در فرآیند آسیب شناسی رسانه otitis احتمالا دلایل اصلی ماهیت سکوت رسانه های otitis هستند
[ترجمه گوگل]وضعیت عملکرد غیرعادی لوله لوله ایستوکیک و عفونت درجه پایین در روند آسیب شناسی عفونت گوش میانی احتمالا علل اصلی سکوت طبیعت اوتیت است

5. An idiot has a subnormal IQ.
[ترجمه ترگمان]یه احمق هوش بالایی داره
[ترجمه گوگل]یک ادم سفیهدار دارای یک IQ غیرمعمول است

6. In newborns, a subnormal temperature - rather than a fever - may be a sign of serious illness.
[ترجمه ترگمان]در نوزادان، یک دمای subnormal - به جای تب - ممکن است نشانه ای از یک بیماری جدی باشد
[ترجمه گوگل]در نوزادان، دمای غیرمعمول - به جای تب - ممکن است نشانه ای از بیماری جدی باشد

7. Every normal operator is trivially subnormal.
[ترجمه ترگمان]هر عملگر معمولی به طور جزیی subnormal می شود
[ترجمه گوگل]هر اپراتور معمولی بی نظیر غیر طبیعی است

8. Hypothermia means a subnormal body temperature.
[ترجمه ترگمان]Hypothermia به معنی درجه حرارت بدن است
[ترجمه گوگل]هیپوترمی به معنی دمای بدن غیر طبیعی است

9. At Berkshire, we have subnormal process.
[ترجمه ترگمان]در برکشایر، ما فرآیند subnormal داریم
[ترجمه گوگل]در Berkshire، ما فرآیند غیرعادی را داریم

10. Results Normal ECG was 90. 3 % and subnormal DCG was 8 9 % in recover - term subacute patents.
[ترجمه ترگمان]نتایج ECG معمولی ۹۰ بود ۳ % و subnormal DCG ۸ % از حق انحصار term ۸ % بود
[ترجمه گوگل]نتایج: ECG طبیعی به ترتیب 90٪ و 3٪ و DCG غیر طبیعی در 9/10٪ موارد بهبود یافت

11. After the floods the harvests were subnormal.
[ترجمه ترگمان]پس از سیل ها، برداشت های محصول مجددا آغاز شدند
[ترجمه گوگل]پس از سیل، برداشت غیرعادی بود

12. T he concept of the subnormal matrix and anti-symmetric matrix is introduced, th eir basic properties and relations with the sub-symmetric matrix and the unitary matrix are studied.
[ترجمه ترگمان]مفهوم ماتریس subnormal و ماتریس anti معرفی شده است که در آن ویژگی های اصلی و روابط با ماتریس زیر متقارن و ماتریس واحد مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مفهوم ماتریس غیرمعمول و ماتریس ضد متقارن معرفی شده است، خواص پایه و رابطه آن با ماتریس زیر متقارن و ماتریس واحد است

13. He was Born suBnormal and will never learn to speak.
[ترجمه ترگمان]او subnormal زاده شده بود و هرگز یاد نخواهد گرفت که صحبت کند
[ترجمه گوگل]او متولد suBnormal متولد شد و هرگز یاد نمی گیرد صحبت کند

14. It is unclear what standard of consent should be employed with respect to children or those of subnormal intelligence.
[ترجمه ترگمان]مشخص نیست که چه استاندارد رضایت باید با توجه به کودکان و یا با اطلاعات subnormal مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]مشخص نیست کدام استاندارد رضایت در مورد کودکان و یا افرادی که از اطلاعات غیرالکلی استفاده می کنند


کلمات دیگر: