1. He was born subnormal and will never learn to read.
[ترجمه ترگمان]او subnormal به دنیا آمد و هرگز یاد نخواهد گرفت که بخواند
[ترجمه گوگل]او متضاد غیر طبیعی بود و هرگز یاد نخواهد داشت بخواند
2. She attended a school for the educationally subnormal.
[ترجمه ترگمان]او در یک مدرسه برای the subnormal شرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک مدرسه برای تحصیلات غیرمعمول حضور یافت
3. The authorities treat the children as subnormal.
[ترجمه ترگمان]مقامات با کودکان به عنوان subnormal رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]مقامات کودکان را به عنوان غیر طبیعی رفتار می کنند
4. The subnormal function status of the eustachian tube and the low-degree infection in pathologic process of otitis media probably are basic causes of silence nature of otitis media.
[ترجمه ترگمان]وضعیت تابع subnormal لوله eustachian و عفونت درجه پایین در فرآیند آسیب شناسی رسانه otitis احتمالا دلایل اصلی ماهیت سکوت رسانه های otitis هستند
[ترجمه گوگل]وضعیت عملکرد غیرعادی لوله لوله ایستوکیک و عفونت درجه پایین در روند آسیب شناسی عفونت گوش میانی احتمالا علل اصلی سکوت طبیعت اوتیت است
5. An idiot has a subnormal IQ.
[ترجمه ترگمان]یه احمق هوش بالایی داره
[ترجمه گوگل]یک ادم سفیهدار دارای یک IQ غیرمعمول است
6. In newborns, a subnormal temperature - rather than a fever - may be a sign of serious illness.
[ترجمه ترگمان]در نوزادان، یک دمای subnormal - به جای تب - ممکن است نشانه ای از یک بیماری جدی باشد
[ترجمه گوگل]در نوزادان، دمای غیرمعمول - به جای تب - ممکن است نشانه ای از بیماری جدی باشد
7. Every normal operator is trivially subnormal.
[ترجمه ترگمان]هر عملگر معمولی به طور جزیی subnormal می شود
[ترجمه گوگل]هر اپراتور معمولی بی نظیر غیر طبیعی است
8. Hypothermia means a subnormal body temperature.
[ترجمه ترگمان]Hypothermia به معنی درجه حرارت بدن است
[ترجمه گوگل]هیپوترمی به معنی دمای بدن غیر طبیعی است
9. At Berkshire, we have subnormal process.
[ترجمه ترگمان]در برکشایر، ما فرآیند subnormal داریم
[ترجمه گوگل]در Berkshire، ما فرآیند غیرعادی را داریم
10. Results Normal ECG was 90. 3 % and subnormal DCG was 8 9 % in recover - term subacute patents.
[ترجمه ترگمان]نتایج ECG معمولی ۹۰ بود ۳ % و subnormal DCG ۸ % از حق انحصار term ۸ % بود
[ترجمه گوگل]نتایج: ECG طبیعی به ترتیب 90٪ و 3٪ و DCG غیر طبیعی در 9/10٪ موارد بهبود یافت
11. After the floods the harvests were subnormal.
[ترجمه ترگمان]پس از سیل ها، برداشت های محصول مجددا آغاز شدند
[ترجمه گوگل]پس از سیل، برداشت غیرعادی بود
12. T he concept of the subnormal matrix and anti-symmetric matrix is introduced, th eir basic properties and relations with the sub-symmetric matrix and the unitary matrix are studied.
[ترجمه ترگمان]مفهوم ماتریس subnormal و ماتریس anti معرفی شده است که در آن ویژگی های اصلی و روابط با ماتریس زیر متقارن و ماتریس واحد مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مفهوم ماتریس غیرمعمول و ماتریس ضد متقارن معرفی شده است، خواص پایه و رابطه آن با ماتریس زیر متقارن و ماتریس واحد است
13. He was Born suBnormal and will never learn to speak.
[ترجمه ترگمان]او subnormal زاده شده بود و هرگز یاد نخواهد گرفت که صحبت کند
[ترجمه گوگل]او متولد suBnormal متولد شد و هرگز یاد نمی گیرد صحبت کند
14. It is unclear what standard of consent should be employed with respect to children or those of subnormal intelligence.
[ترجمه ترگمان]مشخص نیست که چه استاندارد رضایت باید با توجه به کودکان و یا با اطلاعات subnormal مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]مشخص نیست کدام استاندارد رضایت در مورد کودکان و یا افرادی که از اطلاعات غیرالکلی استفاده می کنند