کلمه جو
صفحه اصلی

outvote


بیشتر (از دیگری) رای آوردن، (در رای گیری) شکست دادن

انگلیسی به فارسی

بیشتر رای بردن از


فراتر رفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outvotes, outvoting, outvoted
• : تعریف: to defeat or outdo in voting.

- Juniors outvoted seniors in the school elections.
[ترجمه ترگمان] گروه جوانان بوکا جونیورز در انتخابات مدارس
[ترجمه گوگل] جونیورا سالمندان را در انتخابات مدرسه بیرون راند

• win more votes than an opponent; win election
if you are outvoted, more people vote against what you are proposing than vote for it, so that your proposal is defeated.

جملات نمونه

1. They walked out in protest after being outvoted by the National Salvation Front majority.
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از کشته شدن توسط اکثریت جبهه نجات ملی، در اعتراض به تظاهرات پرداختند
[ترجمه گوگل]آنها پس از اینکه اکثریت پارلمان ملی نجات را رد کردند، اعتراض کردند

2. Britain was heavily outvoted on the issue.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به شدت بر این مساله تاکید داشت
[ترجمه گوگل]بریتانیا به شدت از این موضوع فراموش شده بود

3. Twice his colleagues have outvoted him.
[ترجمه ترگمان]همکارانش دو بار او را کتک زده اند
[ترجمه گوگل]دو بار همکارانش او را فرا گرفته اند

4. We objected strongly but were outvoted.
[ترجمه ترگمان]ما به شدت اعتراض کردیم ولی ما outvoted بودیم
[ترجمه گوگل]ما به شدت اعتراض کردیم اما بی فایده بودیم

5. The Democrats were outvoted, as usual.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها مثل همیشه outvoted بودند
[ترجمه گوگل]دموکرات ها به طور معمول از بین رفته بودند

6. His proposal was outvoted by 10 votes to
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او با ۱۰ رای موافق بود
[ترجمه گوگل]پیشنهاد او توسط 10 رای به صندوق رأی داده شد

7. France was outvoted on that issue.
[ترجمه ترگمان]فرانسه بر این مساله پافشاری می کرد
[ترجمه گوگل]فرانسه در مورد این موضوع فریب خورده بود

8. Waddington's proposal was outvoted in the Senate.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد Waddington در مجلس سنا مطرح شد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد وادینگتون در مجلس سنا حذف شد

9. They feared that the numerous poor might outvote the few rich.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیم آن داشتند که افراد بی شماری از این عده کمی ثروتمند شوند
[ترجمه گوگل]آنها نگران بودند که بسیاری از فقرا ممکن است چند ثروتمند را فراموش کنند

10. The way to outvote them was to double the number of people who held to the old ways.
[ترجمه ترگمان]راه مقابله با آن دو برابر کردن شمار افرادی بود که به روش های قدیمی پایبند بودند
[ترجمه گوگل]راه پیشروی آنها این بود که تعداد افرادی را که به شیوه های قدیمی تر برگردند، دو برابر کند

11. The measure was outvoted.
[ترجمه ترگمان]این اقدام outvoted بود
[ترجمه گوگل]این اندازه گیری بی فایده بود

12. Outvoted, they left the congregation in 1825 and formed the Reformed Society of Israelites.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۱۸۲۵ جماعت را ترک کردند و جامعه اصلاح شده اسراییل را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]آنها در سال 1825 جماعت را ترک کردند و جامعه اصلاح شده اسرائیل را تشکیل دادند

13. If the Bill is outvoted, we are faced with dire prospects.
[ترجمه ترگمان]اگر این لایحه outvoted باشد، ما با چشم اندازه ای شدید مواجه هستیم
[ترجمه گوگل]اگر بیل بی فایده باشد، ما با چشم انداز وحشتناکی مواجه هستیم

14. On 12 November he was out-voted in his own Commission and the document was sent to the printer.
[ترجمه ترگمان]در ۱۲ نوامبر او به کمیسیون خود رای داد و این سند به چاپگر فرستاده شد
[ترجمه گوگل]در 12 نوامبر، او در کمیسیون خود رأی داده بود و سند به چاپگر فرستاده شد

15. Richard and David tried to get the question put on the agenda but they were heavily outvoted.
[ترجمه ترگمان]ریچارد و دیوید سعی کردند مساله را مطرح کنند اما آن ها به شدت عصبانی بودند
[ترجمه گوگل]ریچارد و دیوید سعی داشتند این سؤال را در دستور کار قرار دهند اما به شدت بی فایده بودند

پیشنهاد کاربران

نادیده گرفتن


کلمات دیگر: