کلمه جو
صفحه اصلی

daguerreotype


(چاپ و کلیشه سازی قدیم)، کلیشه ی داگر

انگلیسی به فارسی

(چاپ و کلیشه‌سازی قدیم) کلیشه‌ی داگر


(چاپ و کلیشه‌سازی قدیم) (عکس را) با کلیشه‌ی داگر چاپ کردن


daguerreotype


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an early process of photography that used a silvered metal plate rather than film.

(2) تعریف: a photograph made by this process.

• first practical photographic method in which pictures were made on plates of glass or metal (names after its inventor, louis daguerre); picture made using the daguerrotype technique (also daguerrotype)

جملات نمونه

1. French artist and inventor of the daguerreotype process for obtaining positive photographic prints.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * تصویر متن زیر تصویر: هنرمند فرانسوی و مخترع فرآیند daguerreotype برای به دست آوردن چاپ تصویری مثبت
[ترجمه گوگل]هنرمند فرانسوی و مخترع فرآیند داگروتایپای برای به دست آوردن تصاویر عکاسی مثبت

2. Also on show is a collection of daguerreotypes and photographs relating to the life and work of the princess.
[ترجمه ترگمان]هم چنین نمایشی مجموعه ای از daguerreotypes و عکس های مربوط به زندگی و کار شاهزاده خانم است
[ترجمه گوگل]همچنین در نمایش نشان می دهد مجموعه ای از تصاویر و عکس های مربوط به زندگی و کار شاهزاده خانم است

3. Surviving daguerreotype self-portraits reveal a slim figure with strongly chiselled features.
[ترجمه ترگمان]تصویر کشیدن از خود تصویر، یک چهره لاغر با ویژگی های بسیار بلند و خوش تراش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]خود پرتره های داگروتئیت باقی مانده یک شخصیت باریک با ویژگی های بسیار برجسته ای را نشان می دهد

4. The Daguerreotype will be able to repay almost endless attention.
[ترجمه ترگمان]The قادر به پرداخت تقریبا بی پایان خواهد بود
[ترجمه گوگل]Daguerreotype قادر خواهد بود تا تقریبا بی نهایت توجه بازپرداخت شود

5. The inventor of the daguerreotype is a French artist.
[ترجمه ترگمان]او یک هنرمند فرانسوی است
[ترجمه گوگل]مخترع داگروئوتایپ یک هنرمند فرانسوی است

6. These ideas led to the famous Daguerreotype.
[ترجمه ترگمان]این ایده ها منجر به daguerreotype مشهور شدند
[ترجمه گوگل]این ایده ها به Daguerreotype مشهور منجر شد

7. The only way to reproduce a daguerreotype was to photograph them again which made them rare and priceless.
[ترجمه ترگمان]تنها راه تولید مجدد عکس، عکس گرفتن از آن ها بود که آن ها را کمیاب و گران می کرد
[ترجمه گوگل]تنها راه تکثیر دوگروئوتایپ این بود که آنها را مجددا عکس بگیریم که آنها را نادر و بی ارزش ساخته بود

8. Daguerre announced the latest perfection of the Daguerreotype, after years of experimentation, in 183 with the French Academy of Sciences announcing the process on January 9 of that year.
[ترجمه ترگمان]Daguerre، پس از سال ها تجربه، در ۱۸۳ کشور با آکادمی علوم فرانسه که این فرآیند را در ۹ ژانویه همان سال اعلام کرده بود، آخرین نسخه the را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]داگر در سال 183 با آخرین آگاهی از داگروتایپ در سال 183 با آکادمی علوم فرانسه اعلام کرد که این روند در 9 ژانویه سال جاری اعلام شده است

9. Taking advantage of a relatively new technology, the daguerreotype, French physicists Louis Fizeau and Leon Foucault made the first successful photographs of the sun on April 184
[ترجمه ترگمان]با بهره گیری از تکنولوژی نسبتا جدید، the، فیزیک دان ها فرانسوی، لوئیس Fizeau و لیون Foucault اولین عکس موفق از خورشید را در ماه آوریل کسب کردند
[ترجمه گوگل]با استفاده از فن آوری نسبتا جدید، daguerreotype، فیزیکدانان فرانسوی Louis Fizeau و Leon Foucault اولین عکس های موفقیت آمیز خورشید را در آوریل 184 ساختند

10. Daguerre:French artist and inventor of the Daguerreotype process for obtaining positive photographic prints.
[ترجمه ترگمان]Daguerre: هنرمند فرانسوی و مخترع فرآیند daguerreotype برای به دست آوردن چاپ تصویری مثبت
[ترجمه گوگل]داگر: هنرمند فرانسوی و مخترع فرآیند داگروتایپ برای به دست آوردن تصاویر عکاسی مثبت

11. Because the daguerreotype is much more fickle and dangerous to work with, there are fewer artists making daguerreotypes.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که عکس برداری بسیار more و خطرناک است، هنرمندان کمتری به وجود می آیند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دگروئوتایپ بسیار کارآمدتر و کارآمدتر است، هنرمندان کمتری با daguerreotypes وجود دارند

12. The French government purchased the rights to the daguerreotype and released it free to the world.
[ترجمه ترگمان]دولت فرانسه این حق را برای عکس به دست آورد و آن را آزاد ساخت
[ترجمه گوگل]دولت فرانسه حقوق دگروئوتایپ را به دست آورد و آن را به جهان آزاد آزاد کرد

13. These developments made the Daguerreotype redundant and the process very soon disappeared.
[ترجمه ترگمان]این تحولات به زودی حذف شد و این روند خیلی زود محو شد
[ترجمه گوگل]این تحولات Daguerreotype را از کار انداخت و این روند خیلی زود ناپدید شد

14. The Daguerreotype was the Polaroid of the day, producing a single image which was not reproducible (unlike the Talbot process).
[ترجمه ترگمان]The Polaroid روز بود و یک تصویر واحد تولید می کرد که قابل تکرار نبود (بر خلاف فرآیند تالبوت)
[ترجمه گوگل]Daguerreotype Polaroid روز بود، تولید یک تصویر واحد که قابل تجدید نیست (بر خلاف فرایند Talbot)

15. Poor papa's daguerreotype atelier he told me of.
[ترجمه ترگمان]به من گفت، کارگاه بابای بیچاره
[ترجمه گوگل]از او به من خبر داد


کلمات دیگر: