کلمه جو
صفحه اصلی

dado


(معماری)، بخش پایین دیوار (که با چوب یا رنگ متفاوتی آذین شده است)، (پایه ی مجسمه) بدنه، دارای چنین شیاری کردن

انگلیسی به فارسی

(معماری) بخش پایین دیوار (که با چوب یا رنگ متفاوتی آذین شده است)


(معماری) (پایه‌ی مجسمه) بدنه


(معماری) (نجاری) شیاری که در تخته ایجاد می‌کنند تا تخته‌ی دیگر در آن جای گیرد، محل اتصال این دو تخته (اسم کامل آن: dado joint)، دارای چنین شیاری کردن


داود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: dadoes
(1) تعریف: in architecture, the section of a pedestal between the top and bottom moldings.

(2) تعریف: the lower part of a wall in a room or hallway, when it is decorated differently from the upper part, as with paneling; wainscot; wainscoting.

(3) تعریف: in carpentry, a rectangular groove into which the end of a board is or can be set.

• lower half of a wall decorated with wood or wallpaper

جملات نمونه

1. Rail removal I want to take down some dado and picture rails.
[ترجمه ترگمان]برکناری ریلی که من می خواهم برخی از ریل و ریل را یادداشت کنم
[ترجمه گوگل]حذف راه آهن من می خواهم برخی از ریل های قدیمی و عکس را از بین ببرم

2. Pick out any interesting mouldings, dado rails or picture rails in different colours to emphasize these features.
[ترجمه ترگمان]برای تاکید بر این ویژگی ها، هر کدام از روکش های جالب، ریل ها یا ریل تصویری را در رنگ های مختلف انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]هر نوع قالب بندی جالب، ریل های دادا یا ریل های تصویری را در رنگ های مختلف انتخاب کنید تا این ویژگی ها را برجسته کنید

3. The same rules apply if you're fitting a dado rail.
[ترجمه ترگمان]قوانین مشابهی در صورتی اعمال می شوند که یک ریل dado را نصب کنید
[ترجمه گوگل]قوانین مشابهی در صورتی اعمال می شود که شما یک ریل داود دارید

4. Cut edging profile to the height of the dado rail.
[ترجمه ترگمان]یک پروفیل edging را به ارتفاع خط ریل dado ببرید
[ترجمه گوگل]برش پروفیل لبه به ارتفاع راه آهن داود

5. Routing is fast and easy, even for small dado grooves with a straight bit.
[ترجمه ترگمان]مسیریابی سریع و آسان است، حتی برای شیارهای dado کوچک با کمی صاف
[ترجمه گوگل]مسیریابی سریع و آسان است، حتی برای شیارهای کوچکی با یک بیت مستقیم

6. For instance smallpox and metope are white, dado is cream - colored, the ground is the color of camel's hair or deep yellow.
[ترجمه ترگمان]برای مثال آبله و metope سفید هستند، dado رنگ کرم رنگ است، زمین رنگ موی شتر یا زرد پررنگ است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال کمپوت و متپه سفید، داود کرم رنگ است، زمین رنگ مو شتر یا عمیق زرد است

7. Also we produce dado bado blades set and all kinds of diamond circular saw blades.
[ترجمه ترگمان]همچنین ما dado bado را تولید می کنیم و همه انواع گرد و غبار الماس را می توان مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]همچنین ما تولید تیغه dado bado و انواع تیغه های دایروی الماس را تولید می کنیم

8. Dado que las tiendas y los comercios estaban cerrados por festivo, las calles estaban el lunes en calma en el centro de Nicosia.
[ترجمه ترگمان]این آخرین باری بود که las comercios cerrados festivo، el en en calma calma centro de de de centro centro Nicosia
[ترجمه گوگل]Dado que las tiendas y los comercios estaban cerrados por festivo، las calls en el en el en lalles en cal centro de Nicosia

9. If your sitting room is half dado or aureate wall, avoid by all means is gorgeous color, should choose mainly plain coloured fabrics.
[ترجمه ترگمان]اگر اتاق نشیمن نیمه dado یا aureate باشد، از رنگ زیبایی اجتناب کنید، باید به طور عمده پارچه های رنگارنگ را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]اگر اتاق نشیمن شما نیمی از دیاد یا دیوار حراجی باشد، از هر جهت باید اجتناب کنید، رنگ زرق و برق دار باشد، باید پارچه های رنگی رنگی را انتخاب کنید

10. The limit deepness of deep bore-hole with mud dado in the soils is calculated and analysed by adopting theory of limit analysis.
[ترجمه ترگمان]محدوده ایجاد شده در خاک دارای حفره های گل و لای در خاک با استفاده از نظریه تجزیه و تحلیل محدود محاسبه و تحلیل می شود
[ترجمه گوگل]عمق حفره عمیق عمیق با گلدان های خاک در خاک ها محاسبه و با استفاده از تئوری تحلیل محدوده مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد

11. Be like buy dado, little sitting room is less, stateroom is shorter.
[ترجمه ترگمان]مثل خرید dado، اتاق نشیمن کوچک کم تر است، stateroom کوتاه تر است
[ترجمه گوگل]شبیه به خرید داود، اتاق نشیمن کمتری است، آپارتمان کوتاه تر است

12. The owners wanted to dado their dining room.
[ترجمه ترگمان]مالکان می خواستند اتاق غذاخوری خود را ببینند
[ترجمه گوگل]صاحبان می خواستند اتاق ناهارخوری خود را بپوشانند

13. The bottom of each panel has a pattern which can be trimmed if necessary, to fit individual dado heights.
[ترجمه ترگمان]کف هر قسمت دارای الگویی است که در صورت نیاز می تواند اصلاح شود تا با ارتفاع های فردی dado متناسب شود
[ترجمه گوگل]پایین هر پانل یک الگوی است که می توان آن را در صورت لزوم برش داد، برای متناسب با ابعاد مختلف دمو

14. Sometimes a fresco was added to the plaster above a gypsum dado.
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات یک نقاشی به گچ بالای سنگ گچ افزوده می شد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک نقاشی به گچ اضافه شده در بالای یک گدازه گچ اضافه شد


کلمات دیگر: