کلمه جو
صفحه اصلی

cabin cruiser


کشتی کوچک موتوری (دارای محل سرپوشیده برای خواب و غیره) ناو اتاقک دار، قایق تفریحی

انگلیسی به فارسی

کشتی کوچک موتوری (دارای محل سرپوشیده برای خواب و غیره) ناو اتاقکدار، قایق تفریحی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a power-driven boat with a cabin so equipped that passengers can wash, cook, and sleep on board.

• a cabin cruiser is a motorboat which has a cabin for people to live or sleep in.

مترادف و متضاد

motorboat with cabin


Synonyms: cruiser, outboard cruiser, pleasure boat, pleasure craft, power cruiser, sedan cruiser


جملات نمونه

1. Five rescued as cabin cruiser capsizes.
[ترجمه ترگمان]پنج نفر به عنوان cruiser کابین قایق نجات پیدا کردند
[ترجمه گوگل]پنج نفر به عنوان مسافر کابین نجات یافتند

2. Nearby, the charred remains of a cabin cruiser.
[ترجمه ترگمان]همین نزدیکی ها، بقایای لاشه هواپیما
[ترجمه گوگل]در نزدیکی، باقی مانده های عمیق از یک کابین خلبان

3. It gave the cabin cruiser set a thrill to see us in action.
[ترجمه ترگمان]It کابین قایق را تکان داد تا ما را در حرکت ببیند
[ترجمه گوگل]به کابین سوارکار اجازه داد تا ما را در عمل ببیند

4. A luxury cabin cruiser blew up off the coast of Italy.
[ترجمه ترگمان]یک قایق تفریحی لوکس در ساحل ایتالیا منفجر شد
[ترجمه گوگل]یک مسافر کابین لوکس از سواحل ایتالیا منفجر شد

5. The cabin cruiser Titanic II sunk during its maiden voyage.
[ترجمه ترگمان]کشتی cabin تایتانیک در طول سفر maiden غرق شد
[ترجمه گوگل]کیت Cruiser Titanic II در طی سفر قبلی اش غرق شد

6. Read in studio Five people have been saved from drowning after their cabin cruiser capsized.
[ترجمه ترگمان]پس از capsized cruiser their در استودیو پنج نفر از غرق شدن نجات پیدا کردند
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو پس از کابین خلبان خود را غرق شده است

7. The police could not know whether they were looking for a skiff, a punt, or a cabin cruiser.
[ترجمه ترگمان]پلیس نمی دانست که آیا آن ها دنبال یک قایق یا یک قایق است یا یک قایق cruiser
[ترجمه گوگل]پلیس نمیتوانست بداند آیا آنها به دنبال یک اسکایپ، یک اسلحه یا یک کروز مسافربری هستند

8. When their presence is discovered, the boys are taken on board a cabin cruiser and bound.
[ترجمه ترگمان]وقتی حضور آن ها کشف شد، بچه ها هم سوار قایق cruiser و bound شده اند
[ترجمه گوگل]هنگامی که حضور آنها کشف می شود، پسران در هیئت مدیره کابین قرار می گیرند و محدود می شوند

9. Through my binoculars I could see this nice forty something-foot cabin cruiser anchored a few hundred yards offshore.
[ترجمه ترگمان]از میان binoculars می توانستم این کشتی چوبی قشنگ را ببینم که چند صد یارد دورتر در ساحل لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]از طریق دوربین های دیجیتال من می توانستم این چهارچوب زیبا را پیدا کنم

10. My bare feet were propped on the rail, and between my left and right big toes was framed the afore-mentioned cabin cruiser.
[ترجمه ترگمان]پاهای برهنه ام به نرده تکیه داده بودند و بین پای چپ و راست من روی پای چپ و راست من یک ماشین cabin بزرگ را قاب کرده بودند
[ترجمه گوگل]پاهای استخوانی من روی ریل رانده شده بود و بین انگشتان چپ و راست من بزرگتر شده بود که از کابین دریچه ای که در بالا ذکر شد، طراحی شده بود

11. The pre-charged units are the right size for air conditioning the cabin of a small express or cabin cruiser, in the 25' to 40' size range.
[ترجمه ترگمان]واحدهای قبل از شارژ، اندازه مناسب برای تهویه مطبوع کابین خلبان یا cruiser کابین کوچک در محدوده ۲۵ تا ۴۰ هستند
[ترجمه گوگل]واحدهای پیش از شارژ اندازه مناسب برای تهویه هوا کابین یک کروز کوچک یا کابین کوچک در محدوده 25 تا 40 است

پیشنهاد کاربران

قایق تفریحی با جای خواب

cabin cruiser ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: قایق تفریحی اتاق دار
تعریف: قایق موتوری دارای یک یا چند اتاقک و امکانات اقامتی برای استراحت و تفریح مسافران|||متـ . قایق اتاق دار


کلمات دیگر: