کلمه جو
صفحه اصلی

dada


(با حرف بزرگ هم می نویسند) مکتب هنری دادا (1916-1922) که ویژگی آن رد کردن سنت های هنری و خلق آثار عجیب و غریب و ناهمگن بود (dadaism هم می گویند)، بابا، باباجان

انگلیسی به فارسی

(با حرف بزرگ هم می‌نویسند) مکتب هنری دادا (1916-1922) که ویژگی آن رد کردن سنتهای هنری و خلق آثار عجیب و غریب و ناهمگن بود (dadaism هم می‌گویند)


دادا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: dadaist (adj.), dadaism (n.), dadaist (n.)
• : تعریف: (sometimes cap.) a primarily European literary and artistic period of the early twentieth century characterized by cynicism, anarchy, and a rejection of convention.

• abstract art and literature movement of the early 20th century; idi amin dada (1928-2003), former military dictator of uganda

جملات نمونه

1. You can only stare at seemingly tame Dada graphics in nice little glass cabinets.
[ترجمه ترگمان]شما تنها می توانید به گرافیک ظاهری tame در کابینت کوچک شیشه ای نگاه کنید
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید در گرافیک به ظاهر آرام Dada در کابینت شیشه ای کمی نگاه کنید

2. In his charming and informative book on Dada, Hans Richter quotes Hausmann on the meaning of photomontage.
[ترجمه ترگمان]هانس Richter (هانس ریشتر)در کتاب جذاب و آموزنده خود (Dada،)در مورد معانی of توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]هانس ریشتر در کتاب جذاب و آموزنده خود در دانا، به معنای هومن مفهوم هومنسون اشاره می کند

3. They also denote deliberate obfuscations deriving from Dada and Surrealism.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین obfuscations آگاهانه ناشی از Dada و Surrealism را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین نشان دهنده سوءاستفاده های عمدی ناشی از دادا و سورئالیسم است

4. In the persistent silence only Dada found his voice.
[ترجمه ترگمان]در سکوت سمج، فقط بابا صدایش را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]در سکوت مداوم تنها دادا صدای او را یافت

5. Politics and art were inextricably enmeshed in Dada literary and polemical manifestos and anti-manifestos.
[ترجمه ترگمان]سیاست و هنر به طور جدایی ناپذیری در Dada literary و polemical و anti قرار داشت
[ترجمه گوگل]سیاست و هنر به طور منسجمی در مانیفست های ادبی و فلسفی و ضد مانیفست های دادا غبطه می خورند

6. I wrote back, Paz said, I told him, Dada dead as dodo eat your hat.
[ترجمه ترگمان]به او گفتم، \"من به او گفتم،\" Dada \"، همانطور که\" دودو \" کلاهش را می خورد، مرده بود
[ترجمه گوگل]من دوباره نوشتم، پاز گفت: من به او گفتم، دادا مرده به عنوان dodo خوردن کلاه خود را

7. The prime example is the Dada movement, whose nihilistic work is now admired for qualities of imagination.
[ترجمه ترگمان]نمونه اصلی جنبش Dada است که کار nihilistic در حال حاضر به خاطر کیفیت تخیل مورد تحسین قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مثال اصلی جنبش دادا است، که کارهای نیهیلیستی در حال حاضر به کیفیت تخیلات احترام می گذارد

8. Dada was overcome by natural embarrassment on meeting his daughter at that moment.
[ترجمه ترگمان]Dada در این لحظه با خجالت ذاتی بر دیدار دخترش چیره شد
[ترجمه گوگل]در آن لحظه دادا با خجالت طبیعی در دیدار دخترش غلبه کرد

9. Dada drove him to her little house beside a lake in Co.
[ترجمه ترگمان]بابا او را به خانه کوچکش در کنار دریاچه در شرکا رساند
[ترجمه گوگل]دادا او را به خانه کوچکش در کنار یک دریاچه در شرکت برد

10. Dada released an amazing fount of creativity that had been largely repressed by the ethics of previous centuries.
[ترجمه ترگمان]Dada منبع فوق العاده ای از خلاقیت را منتشر کرد که تا حد زیادی تحت تاثیر اصول اخلاقی قرن گذشته سرکوب شده بود
[ترجمه گوگل]داادا یک سر و صدای شگفت انگیز از خلاقیت را منتشر کرد که عمدتا توسط اخلاق قرن های گذشته سرکوب شده بود

11. Dada stood on the steps in the cold, shaking hands, saying something pleasant through clenched teeth.
[ترجمه ترگمان]بابا با دست لرزان روی پلکان ایستاده دست ها را تکان می داد و از میان دندان های به هم فشرده چیزی می گفت
[ترجمه گوگل]دادا روی قدم های سرما ایستاد، دستانش را تکان داد و از طریق دندان های چسبیده به چیزی دلپذیر گفت

12. Dada and Aunt Tossie stopped their talk about racing.
[ترجمه ترگمان]بابا و عمه Tossie از حرف زدن در مورد مسابقه ایستادند
[ترجمه گوگل]Dada و عمه Tossie بحث خود را در مورد مسابقه متوقف شد

13. Dada came in last, a frozen leprechaun he never wore an overcoat.
[ترجمه ترگمان]بابایی بالاخره اومد، یه جن frozen که هیچ وقت شنل نپوشیده بود
[ترجمه گوگل]Dada در آخرین، یک leprechaun یخ زده او هرگز روی یک پالتو پوشیده بود

14. The influences of Cubism, Futurism and Dada are evident in such work.
[ترجمه ترگمان]تاثیرات of، futurism و Dada در چنین کاری مشهود هستند
[ترجمه گوگل]نفوذ کوبیسم، آینده نگر و داادا در این کار آشکار است

15. Both Dada and Surrealism were once at the cutting edge of art and design.
[ترجمه ترگمان]هر دو Dada و Surrealism زمانی در لبه برش هنر و طراحی بودند
[ترجمه گوگل]هر دو داادا و سورئالیسم یک بار در لبه برش هنر و طراحی بودند


کلمات دیگر: