کلمه جو
صفحه اصلی

dankness


نمساری، نمناکی

انگلیسی به فارسی

دکانسی


انگلیسی به انگلیسی

• wetness, clamminess

جملات نمونه

1. the dankness got to my bones
رطوبت به مغز استخوانم نفوذ می کرد.

2. For the first time she could smell the dankness and the odour of rotting seaweed.
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار می توانست بوی dankness و عطر جلبک گندیده را استشمام کند
[ترجمه گوگل]برای اولین بار او می تواند dankness و بوی جلبک دریایی فاسد بوی

3. As you descend, you will slowly begin to feel the mystery and dankness of Carlsbad.
[ترجمه ترگمان]همان طور که شما پایین می روید، کم کم کم کم این راز و dankness کارلسباد را احساس می کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که سقوط می کنید، به آرامی شروع به احساس رمز و راز و شور و شوق Carlsbad

4. I loved the smell of cork grease and slide oil, of musty woolen uniforms, and the tangy dankness of brassy horn bells.
[ترجمه ترگمان]من بوی روغن چوب پنبه و روغن slide، از لباس های کهنه پشمی، و the تند of را دوست داشتم
[ترجمه گوگل]من بوی پروتئین پنبه ای و روغن اسلاید، لباس های شلوار پشمی و دنج تنه زنگ زنجبیل را دوست داشتم

5. I burrowed deeper into my den, pressing my face against the inner ribs of the tree, inhaling its sweet rot and dankness, the grain of the wood rough against my skin.
[ترجمه ترگمان]بیشتر در اتاق خودم فرو رفتم، صورتم را به دنده های داخلی درخت فشار دادم، آن پوسیدگی شیرین و dankness را که در برابر پوستم قرار داشت، استنشاق کردم
[ترجمه گوگل]من عمیق تر به دندانه ی من فرو ریختم، چهره اش را در برابر دنده های درخت درخت، فشردن پوسیدگی شیرین و دنجی، دانه ای از چوب که در برابر پوست من است خنثی می کرد

6. The walk up Fifth Avenue through the slush of the sidewalks and the dankness of the air had tired him.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در خیابان پنجم، از میان the پیاده روها و the هوا، او را خسته کرده بود
[ترجمه گوگل]پیاده رو تا خیابان پنجم از طریق راهپیمایی پیاده روها و خستگی هوا از او خسته شده بود


کلمات دیگر: