کلمه جو
صفحه اصلی

earthling


انسان، (ساکن کره ی زمین) زمین زی، ساکن جهان، اهل زمین

انگلیسی به فارسی

انسان، (ساکن کره‌ی زمین) زمین زی


آدم مادی، دنیادوست، نفس‌گرای


زمینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a human being, considered as a resident of the earth.
مشابه: human, mortal, terrestrial

• inhabitant of the planet earth

مترادف و متضاد

human being


Synonyms: earth dweller, humankind, man, person, tellurian, woman


جملات نمونه

1. And this time, he aims to kick some earthling butt.
[ترجمه ترگمان]و این بار او قصد دارد تا برخی butt باسن را شوت کند
[ترجمه گوگل]و این بار، او قصد دارد برخی از لکه های زمینی را لگد کند

2. But earthlings attempting to borrow found a different reality.
[ترجمه ترگمان]اما earthlings در تلاش برای قرض گرفتن یک واقعیت متفاوت بودند
[ترجمه گوگل]اما زمینلینی که تلاش برای قرض گرفتن واقعیت دیگری را یافت

3. They had many wonderful things to teach Earthlings, especially about time.
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزهای شگفت انگیزی برای تدریس Earthlings داشتند، به خصوص در مورد زمان
[ترجمه گوگل]آنها چیزهای شگفت انگیزی برای آموزش دادن به زمینلینها، مخصوصا در مورد زمان داشتند

4. Before long, they start surprising the stressed-out earthlings, first as small steel raptors, then as humanoids.
[ترجمه ترگمان]قبل از آن، آن ها ابتدا earthlings stressed را که ابتدا به عنوان raptors فولادی کوچک و سپس به عنوان humanoids شناخته می شود، به شگفتی وا می دارند
[ترجمه گوگل]پیش از این، آنها شروع به شگفت زده شدن زمین لرزه های تند و تیز، ابتدا به عنوان رپتور های کوچک فولاد، و سپس به عنوان Humanoids

5. Adam, the earthling made from the earth. Adam is made from adamah.
[ترجمه ترگمان]آدام \"زمینی که از زمین ساخته شده بود\" آدام \"از\" adamah \"درست شده\"
[ترجمه گوگل]آدم، زمینی که از زمین ساخته شده است آدم از آدما ساخته شده است

6. Natalie Portman plays the Earthling scientist.
[ترجمه ترگمان]ناتالی پورتمن، دانشمند Earthling بازی می کند
[ترجمه گوگل]ناتالی پورتمن دانشمند Earthling را بازی می کند

7. Earthling everywhere is full of love, and "Love" is all the love in the most genuine, most purest, most noble and great love.
[ترجمه ترگمان]عشق در همه جا پر از عشق است، و \"عشق\" همه عشق به the، most، most و great عشق است
[ترجمه گوگل]Earthling در همه جا پر از عشق است، و 'عشق' همه عشق در واقعی ترین، خالص ترین، نجیب ترین و بزرگ عشق است

8. The Earthling and the Martian agree that she holds a single object in her hand, but they disagree over what its sort is.
[ترجمه ترگمان]The و the به این نتیجه رسیده اند که او یک شی در دست دارد، اما در مورد نوع خود مخالف هستند
[ترجمه گوگل]Earthling و مریخ توافق دارند که او تنها یک جسم در دست دارد، اما بر سر آن چیزی که مرتب است، مخالف است

9. Moreover, this earthling that seems to include both male and female, is then said to be in the image of God.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این earthling که به نظر می رسد شامل هم جنس نر و هم مونث باشد، سپس گفته می شود که در تصویر خدا قرار دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این سرزمین که به نظر می رسد هر دو مرد و زن است، پس از آن گفته می شود در تصویر خداوند است

10. An Earthling is employed by an intergalactic federation to watch over a Way Station they secretly set up on Earth.
[ترجمه ترگمان]یک Earthling توسط یک اتحادیه بین کهکشانی به کار گرفته می شود تا بالای ایستگاه راه که به طور پنهانی روی زمین قرار دارند را تماشا کند
[ترجمه گوگل]یک Earthling توسط یک فدراسیون بین فکری برای تماشای یک ایستگاه راهانی که آنها مخفیانه روی زمین نصب کرده اند، کار می کنند

11. The adam, the earthling, male and female was made in the image of God.
[ترجمه ترگمان]آدم، the، نر و ماده در تصویر خداوند ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]آدم، ملکه، مرد و زن در تصویر خدا ساخته شده است

12. So this is adam, an earthling, a thing that has been taken from the earth.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این آدام، زمینی است که از زمین برداشته شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین این آدم است، زمین لاین، چیزی است که از زمین گرفته شده است

13. It simply means human or more precisely earthling because it comes from the word adamah, which means ground or earth.
[ترجمه ترگمان]آن صرفا به معنای انسان یا دقیق تر به این دلیل است که از کلمه adamah، که به معنای زمین یا زمین است، می آید
[ترجمه گوگل]به سادگی به معنی انسان و یا دقیق تر زمین، زیرا از کلمه adamah، که به معنی زمین یا زمین است، می آید

14. God created the adam, the earthling, "Male and female created he them. "
[ترجمه ترگمان]خداوند آدم را خلق کرد، the، \"مرد و ماده\" او را خلق کرد
[ترجمه گوگل]خداوند آدم، زمین را به وجود آورد، 'مرد و زن او را خلق کردند '

earthlings' confrontation with space creatures

رودررویی زمینی‌ها با موجودات فضایی


پیشنهاد کاربران

زمین - زی


کلمات دیگر: