کلمه جو
صفحه اصلی

eat up


1- تا ته (یاهمه را)خوردن 2- (کالا و سوخت و پول) زیاده مصرف کردن، از بین بردن

انگلیسی به فارسی

تا انتها خوردن


کاملا پذیرفتن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to ravage or consume, as by corrosion.
مشابه: consume, corrode, exhaust

- He was eaten up by jealousy.
[ترجمه ترگمان] حسادت او را خورده بود
[ترجمه گوگل] او توسط حسادت خورده شد

(2) تعریف: to enjoy with great enthusiasm.
مشابه: relish

- My boy ate up the circus.
[ترجمه ترگمان] پسر من سیرک رو خورد
[ترجمه گوگل] پسر من سیرک خورد

(3) تعریف: to accept uncritically.
مشابه: swallow

• eat it all, clean your plate

مترادف و متضاد

to accept


Synonyms: buy, stand still for, swallow


Consume completely


جملات نمونه

1. The great fish eat up the small.
[ترجمه ترگمان]ماهی های بزرگ آن را می خورند
[ترجمه گوگل]ماهی بزرگ ماهی کوچک می خورد

2. Come on,my boy,eat up!
[ترجمه ترگمان]زود باش پسرم، بخور
[ترجمه گوگل]بیا، پسر من، خوردن!

3. Eat up! We've got to go out soon.
[ترجمه ترگمان]! بخور باید به زودی بریم بیرون
[ترجمه گوگل]کامل خوردن! ما باید زودتر بریم

4. Be a good boy and eat up your vegetables.
[ترجمه ترگمان]یک پسر خوب باشید و سبزیجات خود را بخورید
[ترجمه گوگل]یک پسر خوب باشید و سبزیجات خود را بخورید

5. Eat up! You'll be late for school.
[ترجمه ترگمان]! بخور برای مدرسه دیر می کنی
[ترجمه گوگل]کامل خوردن! شما برای مدرسه دیر می کنید

6. Come on. Eat up your potatoes.
[ترجمه ترگمان] زود باش potatoes رو بخور
[ترجمه گوگل]بیا دیگه خوردن سیب زمینی خود را

7. Big cars just eat up money.
[ترجمه ترگمان]ماشین های بزرگ فقط پول میخورن
[ترجمه گوگل]اتومبیل های بزرگ فقط پول می خورند

8. Eat up your greens?there's a good boy.
[ترجمه ترگمان]greens رو بخورین؟ اونجا یک پسر خوب هست
[ترجمه گوگل]سبزیجات خود را بخورید؟ یک پسر خوب وجود دارد

9. Eat up your lunch.
[ترجمه ترگمان]ناهارت رو بخور
[ترجمه گوگل]خوردن ناهار خود را

10. It was greedy of them to eat up all the candy.
[ترجمه ترگمان] حریص بودن از اونا بود که همه شکلات ها رو بخورن
[ترجمه گوگل]آنها از آنها خواسته بودند تا تمام آب نبات را بخورند

11. Eat up your broccoli. It's good for you.
[ترجمه ترگمان] بروکلی بخور برای تو خوب است
[ترجمه گوگل]خوردن بروکلی خود را برای شما خوب است

12. Come on, eat up, there's a good girl.
[ترجمه ترگمان]زود باش، بخور، دختر خوبی هم هست
[ترجمه گوگل]بیا، خوردن، یک دختر خوب وجود دارد

13. Eat up your fish and don't be so finicky.
[ترجمه ترگمان]ماهی ها را بخور و این قدر فکر نکن
[ترجمه گوگل]خوردن ماهی خود را انجام دهید و نه خیلی غافلگیر

14. I can't afford the vacation, for it would eat up my savings.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم به تعطیلات بروم، چون پس اندازم را می خورد
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تعطیلات را بپردازم، زیرا صرفه جویی می کند

پیشنهاد کاربران

قورت دادن

نابود کردن

از بین بردن


خوردن با ولع

تماما استفاده کردن یا مصرف کردن

لذت بردن

خوردن

بلعیدن ( به معنی در بر گرفتن و نابود کردن )

تا ته یه چیزیو خوردن

Eat until the food become empty

غذا رو تا تهش خوردن
come on Amy eat up
https://www. youtube. com/watch?v=Sck_yhVUxF0

خوردن/مصرف کردن تا ته ( آن چیز ) را در آوردن


کلمات دیگر: