کلمه جو
صفحه اصلی

dagon


داگان (خدای بزرگ فینیقی ها و فلسطینی های باستان)

انگلیسی به فارسی

داگن


داگان (خدای بزرگ فینیقی‌ها و فلسطینی‌های باستان)


انگلیسی به انگلیسی

• philistine god who appeared as half man and half fish

جملات نمونه

1. In the early-morning sun the incomparably beautiful Shwe Dagon pagoda with its gold-plated spire could be seen from some miles away.
[ترجمه ترگمان]در آفتاب صبحگاهی، Shwe Dagon زیبا و زیبا با مناره طلا آن را می توان از چند مایل آن طرف تر دید
[ترجمه گوگل]در خورشید صبح زود از چند مایل دورتر دیده می شود که بتکده ی شوه دگن بی نظیر زیبا با اسپری طلایی آن دیده می شود

2. And Gederoth ; Beth - dagon and Naamah and Makkedah: sixteen cities with their villages.
[ترجمه ترگمان]و Gederoth؛ بت - dagon و Naamah و Makkedah: شانزده شهر با villages
[ترجمه گوگل]و Gederoth؛ بث داگون و نعم و مکداه: شانزده شهر با روستاها

3. The Dagon Dance and Lion Dance are traditionally performed during the festival.
[ترجمه ترگمان]رقص شیر و رقص شیر به طور سنتی در طول جشنواره انجام می شوند
[ترجمه گوگل]Dagon Dance و Lion Dance به طور سنتی در طول جشنواره انجام می شود

4. Gederoth, Beth Dagon Naamah and Makkedah - sixteen townsand their villages.
[ترجمه ترگمان]Gederoth، بث Dagon و Makkedah ۱۶ تا روستاهای their
[ترجمه گوگل]Gederoth، Beth Dagon Naamah و Makkedah - شانزده شهر و روستاها

5. Then they carried the ark into Dagon's temple and set it beside Dagon.
[ترجمه ترگمان]سپس کشتی را به شقیقه اش برد و کنار نیمه انسان قرار داد
[ترجمه گوگل]سپس کشتی را به معبد داگان بردند و آن را در کنار داگان قرار دادند

6. Li shang yin's son dagon simulation at name division?
[ترجمه ترگمان][ لی shang، پسر yin، شبیه سازی را در بخش نام دارد؟
[ترجمه گوگل]لی شانگ یین شبیه سازی dagon پسر در بخش نام؟

پیشنهاد کاربران

رای مثبت



کلمات دیگر: