کلمه جو
صفحه اصلی

easy mark


(عامیانه) آدم آسانگیر، زود باور، گولو، زود خرشو، نرم و تسلیم

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) آدم آسان‌گیر، زود باور، گولو، زود خرشو، نرم و تسلیم


انگلیسی به انگلیسی

• gullible person, person who is easily deceived

مترادف و متضاد

easy victim


Synonyms: chump, cinch, doormat, easy pickings, easy touch, fall guy, jay, mark, mug, patsy, pigeon, prize sap, pushover, scapegoat, sitting duck, soft touch, sucker, trusting soul


جملات نمونه

1. I was an easy mark, a ready and willing consumer hungry for junk food entertainment.
[ترجمه ترگمان]من یک نشانه ساده، یک مصرف کننده آماده و مشتاق برای تفریح غذاهای کم ارزش بودم
[ترجمه گوگل]من یک علامت آسان بودم، یک مصرف کننده آماده و علاقمند برای سرگرمی غذاهای آشامیدنی گرسنه بود

2. Without goodness, beauty risks becoming shallow, an easy mark for manipulation.
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ خوبی، خطرات زیبایی کم می شود و نشانه آسانی برای دستکاری است
[ترجمه گوگل]بدون لطافت، زیبایی خطری کم می کند، علامت آسان برای دستکاری است

3. Using the test, they found that chronic lymphocytic leukemia (CLL) is an "easy mark" for the experimental drug ABT-73
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این تست، آن ها دریافتند که leukemia مزمن lymphocytic (CLL)یک علامت \"آسان\" برای داروی آزمایشی ABT - ۷۳ است
[ترجمه گوگل]با استفاده از این آزمایش، آنها دریافتند که لوسمی لنفوسیتی مزمن (CLL) یک علامت ساده برای داروهای تجربی ABT-73 است

4. On the curb in front of their house someone had etched a white mark, indicating to fellow travelers that this house was an "easy mark. "
[ترجمه ترگمان]در مقابل خانه، کسی یک علامت سفید را حکاکی کرده بود و به مسافران دیگر نشان می داد که این خانه \"نشانه ساده ای\" است
[ترجمه گوگل]در جلوی خانه اش، کسی علامتی سفید داشت، و به مسافرانی دیگر اشاره می کرد که این خانه یک علامت ساده بود '

5. Really, his steadily four legs, an easy mark, two long ears: He sees panic-stricken, oneself turned a donkey.
[ترجمه ترگمان]واقعا، چهار پا، یک نشانه آسان، یک نشانه آسان، دو گوش بلند: او وحشت زده می بیند، خود یک خر است
[ترجمه گوگل]واقعا، او به طور پیوسته چهار پا، علامت آسان، دو گوش بلند: او می بیند وحشت زده، خود را تبدیل به یک خر است

6. Everyone knows Tom as an easy mark.
[ترجمه ترگمان]همه تام رو به عنوان یه علامت راحت میشناسن
[ترجمه گوگل]همه تام را به عنوان علامت آسان میدانند

7. The pick - pocket spotted an easy mark and tried to take his wallet.
[ترجمه ترگمان]کیف دستی مارک آسان را پیدا کرد و سعی کرد کیف پولش را بگیرد
[ترجمه گوگل]جیب انتخابی علامت آسان بود و سعی کرد کیف پول خود را بگیرد

8. Salman has offered an easy mark for journalists.
[ترجمه ترگمان]سلمان یک نشانه ساده برای روزنامه نگاران ارائه کرده است
[ترجمه گوگل]سلمان یک خبرنگار را برای خبرنگاران ارائه داد

9. I guess he was an easy mark.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اون علامت ساده ای بود
[ترجمه گوگل]حدس می زنم او یک علامت ساده بود

10. Clinton was an easy mark.
[ترجمه ترگمان]کلینتون یک نشانه ساده بود
[ترجمه گوگل]کلینتون علامت آسان بود

11. Mary is an easy mark.
[ترجمه ترگمان]مری کار آسانی است
[ترجمه گوگل]مریم علامت آسان است

12. Lafferty's longtime business partner, Allan Aitken, told me that he believed that "Biro was either a shyster or a con man, and had found in Lafferty an easy mark. "
[ترجمه ترگمان]\"آلن Aitken\"، شریک تجاری قدیمی Lafferty، به من گفت که او معتقد است که \" Biro یک مرد یا یک حقه باز است و در Lafferty یک نشانه ساده یافته بود \"
[ترجمه گوگل]شریک تجاری بلند مدت Lafferty، Allan Aitken، به من گفت که او معتقد است که Biro یا یک shyster یا con man بود و در Lafferty علامت آسان یافت '

13. By the look of her pink dress, one size too small, and her bad blonde bleach job, the students obviously felt they had an easy mark.
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به لباس صورتی او، یک اندازه کوچک بود و کار سفید کننده her، دانش آموزان به طور واضح احساس می کردند که یک نشانه ساده دارند
[ترجمه گوگل]با نگاهی به لباس صورتی او، یک اندازه بیش از حد کوچک و شلوار سفید رنگ خود را بد، دانشجویان واضح احساس کردند که آنها علامت آسان بودند

پیشنهاد کاربران

آدم ساده لوح

طعمه ی آسان، هدف آسان ( مخصوصاً برای کلاهبرداران )


کلمات دیگر: