کلمه جو
صفحه اصلی

bad egg


الهی که خیر نبینی (نبینند و غیره)، (امریکا - عامیانه) آدم پست و متقلب (bad actor و bad apple و bad lot هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(آمریکا - عامیانه) آدم پست و متقلب (bad actor و bad apple و bad lot هم می‌گویند)


تخم مرغ بد


انگلیسی به انگلیسی

• rotten egg, egg which has spoiled; man with a bad character, mean person

مترادف و متضاد

bad person


Synonyms: black sheep, corrupt person, evildoer, miscreant, reprobate, sorry lot, untrustworthy person, worthless person, wrongdoer, wrong number, wrongo


جملات نمونه

1. At times I am a thoroughly bad egg.
[ترجمه محمد] گاهی اوقات من انسان متقلبی هستم
[ترجمه ترگمان]گاهی من تخم مرغ بدی هستم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من یک تخم مرغ کاملا بد هستم

2. The scheme was a bad egg.
[ترجمه ترگمان]این نقشه تخم مرغ بدی بود
[ترجمه گوگل]این طرح یک تخم مرغ بد بود

3. The judge sentenced the bad egg to death.
[ترجمه ایرج] قاضی مرد شرور را به مرگ محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی تخم مرغ بد را به مرگ محکوم کرد
[ترجمه گوگل]قاضی تخم مرغ بد را به مرگ محکوم کرد

4. He a bad egg. I don't trust him.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ بدی است به او اعتماد ندارم
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ بد است  من به او اعتماد ندارم

5. That guy is a bad egg.
[ترجمه ترگمان]اون یارو تخم مرغ بدیه
[ترجمه گوگل]آن مرد یک تخم مرغ بد است

6. William a bad egg. Better tell your sister not to date him.
[ترجمه ترگمان]ویلیام تخم مرغ بدی است بهتره به خواهرت بگی باه اش قرار بزاره
[ترجمه گوگل]ویلیام یک تخم مرغ بد است  بهتر است خواهر خود را به او بگویید

7. He was considered to be a bad egg as a little child.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک بچه کوچک تخم بدی محسوب می شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کودک کوچک به عنوان تخم مرغ بد شناخته شد

8. My date was a real bad egg.
[ترجمه ترگمان]قرار من یه تخم مرغ خیلی بد بود
[ترجمه گوگل]تاریخ من یک تخم مرغ واقعی بود

9. When smiling, you seem like a bad egg, but you are not.
[ترجمه ترگمان]وقتی لبخند می زنی، مثل یک تخم مرغ گندیده به نظر می رسی، اما نیستی
[ترجمه گوگل]وقتی لبخند زدن، به نظر می رسد یک تخم مرغ بد است، اما شما نیستید

10. Oh, you bad egg, I can see through your intention.
[ترجمه ترگمان]، اوه، تخم مرغ بد می تونم از ته قلبت ببینم
[ترجمه گوگل]آه، شما تخم مرغ بد هستید، میتونم از طریق قصد شما ببینم

11. Jack, you bad egg, hooligan, varlet, dissembler, how dare you are?
[ترجمه ترگمان]جک، تو تخم بدی، اهل hooligan، آدم varlet، چطور جرات می کنی؟
[ترجمه گوگل]جک، شما تخم مرغ بد، حیله گر، نارسی، مخالف، چقدر جرات دارید

12. He a bad egg. Be careful of him.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ بدی است مراقب اون باش
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ بد است  مراقب باشید از او

13. The latest film spells bad news for this bad egg.
[ترجمه ترگمان]آخرین اخبار بد، اخبار بد برای این تخم مرغ بد
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم ضرب المثل خبر بد برای این تخم مرغ بد است

14. That bad egg flew off with public money.
[ترجمه ترگمان]آن تخم مرغ بد با پول عمومی پرواز کرد
[ترجمه گوگل]این تخم مرغ بد با پول عمومی پرواز کرد

پیشنهاد کاربران

شما وقتی تخم مرغی را میشکنید از سالم بودن او خبر ندارید فقط ظاهر ان تخم مرغ را دیده اید و فکر میکنید که تخم مرغ سالم است اما تخم مرغ خراب و گندیده است. بعضی ادم ها مثل این تخم مرغ فاسد هستند، ظاهری خوب دارند اما باطن ان ها اصلا خوب نیست. این کلمه برای انسان های دورو هم کاربرد دارد.

A dishones, corrupt or untrustworthy person
who looks harmless but actually he isn't
ادم متقلب نادرست یا دورو

بد ذات

به معنای آدم بد یا آدم بد ذات متضاد good noodle در کارتون باب اسفنجی.

توضیح درباره اصطلاح bad egg
اصطلاح تخم مرغ فاسد برای افرادی به کار می رود که مانند تخم مرغ تا وقتی شکسته نشده و درونش مشخص نشود کسی از فاسد بودن آن خبر ندارد. این افراد هم مانند تخم مرغ فاسد ظاهری خوب ولی درونی فاسد دارند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: