کلمه جو
صفحه اصلی

eat into

انگلیسی به فارسی

فاسد کردن تدریجی


بخور


انگلیسی به انگلیسی

• take a chunk out of, erode, eat away (especially referring to financial or other savings)

مترادف و متضاد

Consume gradually (especially by erosion)


جملات نمونه

1. Responsibilities at home and work eat into his time.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت های مربوط به خانه و کار در زمان خودش
[ترجمه گوگل]مسئولیت در خانه و کار در زمان خود خوردن

2. Don't let decadent ideas eat into yourselves.
[ترجمه ترگمان]نگذار افکار منحط درون خودتان غذا بخورند
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که ایده های فاسد به خودتان بخورند

3. We must allow no political germs to eat into our healthy organisms.
[ترجمه ترگمان]ما نباید به هیچ گونه میکروب سیاسی اجازه خوردن در ارگانیسم های سالم را بدهیم
[ترجمه گوگل]ما باید اجازه ندهیم هیچ میکروب های سیاسی به موجودات سالم ما غذا بخورند

4. Ulcers occur when the stomach's natural acids eat into the lining of the stomach.
[ترجمه ترگمان]Ulcers زمانی اتفاق می افتد که اسیده ای طبیعی شکم به آستر شکم فرو می روند
[ترجمه گوگل]زخم ها زمانی رخ می دهد که اسیدهای طبیعی معده بخورند تا به داخل معده بروند

5. My work began to eat into the weekends.
[ترجمه ترگمان]کار من در اواخر هفته شروع به خوردن کرد
[ترجمه گوگل]کار من شروع به خوردن غذا به تعطیلات آخر هفته

6. The cheaper second-hand vehicles will likely eat into demand for new cars, industry officials say.
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان صنعت، خودروهای دست دوم ارزان تر احتمالا تقاضای اتومبیل های جدید را خواهند داشت
[ترجمه گوگل]مقامات صنعت می گویند که وسایل نقلیه ارزان تر، احتمالا برای خودروهای جدید به تقاضا نیاز دارند

7. Acids eat into metals.
[ترجمه ترگمان]اسیدها به فلزات می خورند
[ترجمه گوگل]اسیدها به فلزات می خورند

8. Nomatterhow hard the Provincial champions tried to eat into the massive margin the worse it became for them.
[ترجمه ترگمان]قهرم آن استانی که هر دو سعی می کردند در حاشیه بزرگی شرکت کنند، بدتر از آن بود که به آن ها تبدیل می شدند
[ترجمه گوگل]قهرمانان ولایتی سخت تلاش کردند تا به حاشیه های عظیم غذا بخورند و بدتر از آن برای آنها تبدیل شد

9. Acids eat into metal.
[ترجمه ترگمان]اسیدها به فلز می خورند
[ترجمه گوگل]اسیدها به فلز می خورند

10. But the Bombardier plane could eat into the lower - end of their market.
[ترجمه ترگمان]اما هواپیمای Bombardier می توانست در قسمت پایین بازار آن ها غذا بخورد
[ترجمه گوگل]اما هواپیمای Bombardier می تواند به پایین ترین سطح بازار خود بخورد

11. Him for two days nothing to eat into the stomach.
[ترجمه ترگمان]او برای دو روز چیزی نمانده بود که به شکمش بخورد
[ترجمه گوگل]او برای دو روز چیزی برای خوردن به معده ندارد

12. The rust will eat into the container.
[ترجمه ترگمان]زنگ در ظرف غذا می خورد
[ترجمه گوگل]زنگ به داخل ظرف می خورد

13. Bills can eat into money for rent that is already too high.
[ترجمه ترگمان]لوایح می توانند برای اجاره بهای اجاره که بیش از حد بالا است، پول صرف کنند
[ترجمه گوگل]صورتحساب می تواند برای اجاره ای که در حال حاضر بیش از حد بالا است، پول را بخرد

14. The monotony of the ranch eat into her heart hour by hour, year by year.
[ترجمه ترگمان]یکنواختی مزرعه، یک ساعت، یک ساعت، یک سال دیگر در قلبش غذا می خورد
[ترجمه گوگل]یکنواختی از مزرعه ساعت به ساعت، سال به سال، به قلبش می خورد

پیشنهاد کاربران

بخش زیادی از چیزی مثل پول یا وقت را گرفتن.

1.
erode or destroy something gradually
2.
( use up ( profits, resources, or time

1. تدریجاً از بین بردن، تدریجاً خراب کردن، تحلیل بردن، تضعیف کردن
2. ته چیزی را درآوردن، تمام کردن


کلمات دیگر: