کلمه جو
صفحه اصلی

early bird


سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

انگلیسی به فارسی

سحرخیز، زودآیند (کسی که زود برمی‌خیزد و یا زود وارد می‌شود یا می‌رود)، پیش‌خیز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who gets up early in the morning.

(2) تعریف: one who arrives, or gets something done, before anyone else.

• early riser, one who wakes up early, one who gets out of bed at an early hour

مترادف و متضاد

person who is habitually early


Synonyms: early comer, early riser, first arrival, first comer, first on the scene, Johnny-on-the-spot


جملات نمونه

1. It's the early bird that catches the worm.
[ترجمه Setayesh-Arya] سحر خیز باش تا کامروا باشی!
[ترجمه ترگمان]این اولین پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه گوگل]این پرنده اولیه است که کرم را جلب می کند

2. The early bird catches the worm.
[ترجمه ترگمان]پرنده زود کرم را می گیرد
[ترجمه گوگل]پرنده اول کرم را میگیرد

3. ’Tis the early bird that catches the worm.
[ترجمه ترگمان]\" این همان پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه گوگل]Tis پرنده اولیه است که کرم را جلب می کند

4. the early bird catches the worm.
[ترجمه ترگمان]پرنده زود کرم را می گیرد
[ترجمه گوگل]پرنده اول کرم را میگیرد

5. Early bird discounts are usually available at the beginning of the season.
[ترجمه ترگمان]تخفیف های اولیه پرندگان معمولا در ابتدای فصل در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]تخفیف های ابتدایی پرندگان معمولا در ابتدای فصل در دسترس هستند

6. You're an early bird this morning!
[ترجمه احسان ب.] امروز صبح، سحرخیز شده ای!
[ترجمه ترگمان]امروز صبح زود یک پرنده سحرخیز شدی!
[ترجمه گوگل]امروز صبح پرنده زودرس هستی

7. He was always an early bird, was Jack.
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک پرنده زود بود
[ترجمه گوگل]او همیشه پرنده اولیه بود، جک بود

8. Every early bird is after them, and a mole can eat twice its weight in worms every day.
[ترجمه ترگمان]هر پرنده زود به دنبال آن ها است و یک مول می تواند هر روز دو بار وزن خود را در کرم بخورد
[ترجمه گوگل]هر پرنده زود پس از آنها است، و یک مول می تواند دو بار وزن خود را در کرم ها هر روز بخورد

9. It's the early bird watcher that catches the best bird song.
[ترجمه ترگمان]آن یک ناظر اولیه پرنده است که بهترین آهنگ پرندگان را می گیرد
[ترجمه گوگل]این ارباب پرنده اولیه است که بهترین آهنگ پرنده را به خود جلب می کند

10. It is the early bird that catches the worm.
[ترجمه ترگمان]این همان پرنده ای است که کرم را می گیرد
[ترجمه گوگل]این پرنده اولیه است که کرم را جلب می کند

11. The first geostationary communications satellite, known as Early Bird, went into orbit in 196
[ترجمه احسان ب.] اولین ماهوارۀ ارتباطیِ زمین ایستا، موسوم به اِرلی بِرد، سال 196 در مدار قرار گرفت.
[ترجمه ترگمان]اولین ماهواره مخابراتی زمینی که به نام پرنده اولیه معروف است در ۱۹۶ اوت در مدار ۱۹۶ قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اولین ماهواره ارتباطات ماهواره ای، که به نام Early Bird شناخته می شود، در سال 196 به مدار می رسد

12. If the early bird gets the worm, Susan Middlebrook should be well fed.
[ترجمه ترگمان]اگر پرنده های اولیه کرم را بگیرند، باید به خوبی تغذیه شود
[ترجمه گوگل]اگر پرنده اولیه کرم داشته باشد، سوزان میدیلبروک باید به خوبی تغذیه شود

13. You're a bit of an early bird, aren't you?
[ترجمه احسان ب.] قدری سحرخیز هستی؛ اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]تو یه کم سحرخیز شدی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما کمی پرنده زود است، آیا شما نیستید؟

14. This Is Field Mouse. Sorry about that, Early Bird. The kettle was just boiling.
[ترجمه ترگمان]این موش صحرایی است از این بابت متاسفم، پرنده اولیه اب در حال جوشیدن بود
[ترجمه گوگل]این ماوس درست است با عرض پوزش در مورد آن، Early Bird کتری فقط جوش بود

15. I like to sleep late. I'm not an early bird.
[ترجمه احسان ب.] دوست دارم تا دیروقت بخوابم. من سحرخیز نیستم.
[ترجمه ترگمان] دوست دارم تا دیروقت بخوابم من یک پرنده زود نیستم
[ترجمه گوگل]دوست دارم دیر بخوابم من پرنده اول نیستم

پیشنهاد کاربران

آدم سحرخیز

سحر خیز
مترادفش میتونه early riserباشه و متضادش هم night owlباشه ( به معنای شب زنده دار ) .

به شخصی که سحر خیز است.

سحرخیز

Someone who wakes up early
متضادش:Night owl


کلمات دیگر: