کلمه جو
صفحه اصلی

eastern orthodox church


کلیسای ارتدوکس شرقی (که در 1054 میلادی از کلیسای غربی یا کلیسای روم جدا شد و امروزه در اروپای شرقی و آسیای غربی رواج نسبی دارد)

انگلیسی به فارسی

کلیسای ارتدوکس شرقی


کلیسای ارتدوکس شرقی (که در 1054 میلادی از کلیسای غربی یا کلیسای روم جدا شد و امروزه در اروپای شرقی و آسیای غربی رواج نسبی دارد)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the modern group of Christian churches, such as the Russian and Greek Orthodox, that originated in the Eastern Roman Empire.

• branch of christianity in eastern europe which does not recognize priests as religious figures

جملات نمونه

1. In the Eastern Orthodox Church, it is often called the Entry into Jerusalem, and is the beginning of Holy Week.
[ترجمه ترگمان]در کلیسای ارتدکس شرقی، معمولا ورود به اورشلیم و آغاز هفته مقدس نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در کلیسای ارتدوکس شرقی، آن را اغلب به ورود به اورشلیم نامیده می شود، و آغاز هفته مقدس است

2. Khomyakov always compared ideal Eastern Orthodox Church with Catholicism and Protestantism in reality.
[ترجمه ترگمان]Khomyakov همواره کلیسای ارتدوکس شرقی را با آیین کاتولیک و پروتستان در واقعیت مقایسه می کرد
[ترجمه گوگل]خمیاکوف همیشه کلیسای ارتدوکس شرقی را با واقعیت Catholicism و Protestantism مقایسه کرد

3. Then I became a priest in the Eastern Orthodox Church. Eventually, in 198 we came to America, and I am now working as an associate pastor at the First United Methodist Church in Nederland, Texas.
[ترجمه ترگمان]سپس کشیش کلیسای ارتدوکس شرقی شدم سرانجام در ۱۹۸ به آمریکا آمدیم و من هم اکنون به عنوان یک کشیش هم کار در اولین کلیسای متودیست در Nederland تگزاس مشغول به کار هستم
[ترجمه گوگل]سپس من در کلیسای ارتدوکس شرقی کشیش شدم در نهایت، در سال 1983 ما به آمریکا آمدیم و اکنون من به عنوان یک کشیش وابسته در اولین کلیسای متودیست متحد در Nederland، تگزاس مشغول به کار هستم

4. A bishop in the Eastern Orthodox Church ranking immediately below a patriarch.
[ترجمه ترگمان]یک اسقف در مقام کلیسای ارتدوکس شرقی در پایین یک ریش سفید قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک اسقف در کلیسای ارتدوکس شرقی که بلافاصله زیر یک وطن پرست است

5. The beliefs and practices of the Eastern Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]باورها و اعمال کلیسای ارتدوکس شرقی
[ترجمه گوگل]اعتقادات و عملکردهای کلیسای ارتدوکس شرقی

6. In the process of the cultural development in Russian, relations between Russian mentality and the Eastern Orthodox Church have become the center of attraction.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند توسعه فرهنگی در روسیه، روابط بین ذهنیت روس ها و کلیسای ارتدوکس شرقی تبدیل به مرکز توجه شده است
[ترجمه گوگل]در روند توسعه فرهنگی در روسیه، روابط بین ذهنیت روسیه و کلیسای ارتدوکس شرقی تبدیل به مرکز جاذبه شده است

7. After 105 the Church was divided into the Roman Catholic Church and the Eastern Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۰۵ کلیسا به کلیسای کاتولیک روم و کلیسای ارتدوکس شرقی تقسیم شد
[ترجمه گوگل]پس از 105 کلیسا به کلیسای کاتولیک رومی و کلیسای ارتدوکس شرقی تقسیم شد

8. Although this idea has been alienated into mundane monastic idea in the Western Christian World for a long time, but it continues to exist until present time in the World of Eastern Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این ایده در دنیای مسیحیت غربی به مدت طولانی در دنیای مسیحیت غربی غریبه بوده است، اما تا زمان حاضر در دنیای کلیسای ارتدوکس شرقی، این ایده همچنان وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگر چه این ایده برای یک مدت طولانی به ایده های خدای مسیحی در دنیای مسیحی غریب تبدیل شده است اما تا کنون در جهان کلیسای ارتدوکس شرقی همچنان وجود دارد

9. Most Bulgarians (8 6%) are at least nominally a member of the Bulgarian Orthodox Church, the national Eastern Orthodox church.
[ترجمه ترگمان]بلغاری ها (۸ %)یکی از اعضای کلیسای ارتودوکس بلغارستان و کلیسای ارتدوکس شرقی هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بولگاریان (6/8 درصد) حداقل به طور اسمی از اعضای کلیسای ارتدکس بلغارستان، کلیسای ارتدوکس شرقی هستند

10. Of the remaining people, about 180,000 are members of the Eastern Orthodox Church and about 300 are Jewish.
[ترجمه ترگمان]از میان افراد باقیمانده، حدود ۱۸۰۰۰۰ تن از اعضای کلیسای ارتدوکس شرقی و حدود ۳۰۰ نفر یهودی هستند
[ترجمه گوگل]از افراد باقی مانده، حدود 180،000 نفر از اعضای کلیسای ارتدوکس شرقی هستند و حدود 300 یهودی هستند

11. She is also one of the most highly venerated saints in both the Roman Catholic and the Eastern Orthodox Church; several major feast days are devoted to her each year.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یکی از محترم ترین قدیسان در کلیسای کاتولیک رومی و کلیسای ارتدوکس شرقی است؛ چندین روز بزرگ در هر سال به او اختصاص داده شده است
[ترجمه گوگل]او همچنین یکی از مقدس ترین احترامات در کلیسای کاتولیک روم و کلیسای ارتدوکس شرقی است چندین روز جشن بزرگ به او اختصاص داده شده است

12. Of or relating to any of the churches or rites of the Eastern Orthodox Church.
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به هر یک از کلیساها یا مناسک کلیسای ارتدوکس شرقی
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به هر یک از کلیساها و یا آیین کلیسای ارتدوکس شرقی


کلمات دیگر: