کلمه جو
صفحه اصلی

daedal


(کاربرد ادبی) عالی، خوش ساخت، ظریف و زیبا، شاهکار، باهنر، دارای هوش اختراع، پیچیده، لابلا

انگلیسی به فارسی

(کاربرد ادبی) عالی، خوش‌ساخت، ظریف و زیبا، شاهکار


داودال


انگلیسی به انگلیسی

• formed with art; displaying inventive skill

جملات نمونه

1. Somewhat daedal dream, fell into the deep night.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در آن شب رویایی بیش از پیش در خواب دیده می شد در دل شب فرو ریخت
[ترجمه گوگل]رویای شگفت انگیز، به شب عمیق افتاد

2. Daedal, must adjust mechanism of train of thought, innovation, development channel ceaselessly.
[ترجمه ترگمان]Daedal، باید مکانیسم قطار اندیشه، نوآوری، توسعه کانال توسعه را تطبیق دهد
[ترجمه گوگل]Daedal، باید مکانیسم قطار فکر، نوآوری، کانال توسعه بی وقفه را تنظیم کند

3. It is the daedal hand of nature that not only leaves endless imagination to people, but also records precious information related to biological evolution and human activities trace.
[ترجمه ترگمان]این دست daedal طبیعت است که نه تنها تخیل بی پایان را به انسان واگذار می کند بلکه اطلاعات ارزشمند مربوط به تکامل زیستی و ردیابی فعالیت های انسانی را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]این دست دائمی طبیعت است که نه تنها تخیل بی پایان را به مردم می دهد، بلکه اطلاعاتی راجع به پیشرفت های بیولوژیکی و فعالیت های انسانی را نیز ثبت می کند

4. As a result of pig farm much, adcraft is little, then, the relation of agent and pig farm is daedal also.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه مزرعه خوک، adcraft کم است، سپس رابطه نماینده و مزرعه خوک daedal نیز یافت می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از مزرعه خوک بسیار، adcraft کمی، پس از آن، رابطه عامل و مزرعه خوک نیز وجود دارد

5. The characteristic of traffic company is flow disperses, interface is wide, the relation is daedal.
[ترجمه ترگمان]ویژگی شرکت ترافیک، پراکندگی جریان است، رابط گسترده است، رابطه daedal است
[ترجمه گوگل]ویژگی شرکت ترافیک پراکنده می شود، رابط کاربری گسترده است، ارتباط دائمی است

6. The different interlacement and alternation of all above four kinds of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب هر چهار نوع آهنگ موزون ریتم روایت را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]جایگزینی و جایگزینی هر چهار نوع از سرعت های ریتم بالا، ریتم روایت دائمی دارد

7. Only continually adjusted breeding aim, we could be fit to the requirement of daedal market.
[ترجمه ترگمان]تنها هدف پرورش متناسب، ما می توانیم متناسب با نیازهای بازار daedal باشیم
[ترجمه گوگل]فقط هدف اصلاح شده دائمی، ما می توانیم به نیاز بازار بازار تقسیم شود

8. The relation of 9 cities and this two enterprises also is daedal .
[ترجمه ترگمان]رابطه ۹ شهر و این دو شرکت همچنین daedal است
[ترجمه گوگل]رابطه 9 شهر و این دو شرکت هم به صورت جدی است

9. The person bilks the space with living is a daedal environment, natural space and human society are producing varied stimulation to human body.
[ترجمه ترگمان]فردی که فضای زندگی را با زندگی حفظ می کند، محیط daedal، فضای طبیعی و جامعه انسانی است که محرک متفاوتی برای بدن انسان تولید می کنند
[ترجمه گوگل]شخص فضایی با زندگی یک محیط دائمی است، فضای طبیعی و جامعه انسانی باعث تحریک متنوع بدن انسان می شود

10. Enterpriser who pursue the excellence will use a more transcendental confidence, courage and resource to face the daedal challenge, compose the enterprise's new chapter.
[ترجمه ترگمان]Enterpriser که به دنبال برتری هستند، از اعتماد به نفس، شهامت و منبع تعالی بیشتری برای مواجهه با چالش daedal استفاده می کنند، بخش جدید شرکت را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]کارآفرینانی که به دنبال تعالی هستند از اعتماد به نفس، شجاعت و منابع فراوانی برخوردار خواهند شد تا با چالش جدی مواجه شوند، فصل جدید سرمایه گذاری را تشکیل می دهند

11. State-owned company reform is huge systematic project, contradiction is daedal .
[ترجمه ترگمان]اصلاحات شرکت دولتی یک پروژه سیستماتیک عظیم است، تناقض زدایی است
[ترجمه گوگل]اصلاحات شرکت دولتی پروژه بزرگ سیستماتیک است، تضاد بسیار متداول است

12. Development is the target of in an attempt to of human society diligent not only, also be the daedal course that gets external condition to restrict.
[ترجمه ترگمان]توسعه هدف در تلاش به سوی جامعه انسانی، نه تنها، بلکه دوره daedal است که شرایط خارجی را محدود می سازد
[ترجمه گوگل]توسعه نه تنها در تلاش برای دستیابی به جامعۀ انسانی، بلکه هدف اصلی آن است که می تواند شرایط خارجی را محدود کند

13. The different interlacement and alternation of all above four of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب متفاوت هر چهار آهنگ موزون ریتم داستان سرایی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]جایگزینی و جایگزینی هر چهار ریتم بالای چهارم، ریتم روایت دائمی دارد

14. Different plants can represent various styles of environment; convey different kinds of culture and create daedal inside scenery.
[ترجمه ترگمان]گیاهان مختلف می توانند سبک های مختلف محیط را نمایش دهند؛ انواع مختلفی از فرهنگ را منتقل کنند و daedal را درون صحنه ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان مختلف می توانند سبک های مختلف محیط را نشان دهند؛ انتقال انواع مختلف فرهنگ و ایجاد درون مناظر داودال

پیشنهاد کاربران

باهنر، داراى هوش اختراع، پیچیده، لابلا عالی، خوش ساخت، ظریف و زیبا، شاهکار

دارای هوش


کلمات دیگر: