کلمه جو
صفحه اصلی

dairymaid


(قدیمی) کارگر لبنیاتی (زن)، (دختر) شیردوش

انگلیسی به فارسی

(قدیمی) کارگر لبنیاتی (زن)، (دختر) شیردوش


لبنیات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a female worker on a dairy farm, esp. one who milks the cows; milkmaid.

• milkmaid, woman who works in a dairy
a dairymaid was a girl or woman who milked cows and did other work on a farm.

جملات نمونه

1. She would simply be the dairymaid Tess, and nothing more.
[ترجمه ترگمان]او به سادگی به دختر شیر شویی تعلق خواهد داشت و نه چیز دیگری
[ترجمه گوگل]او به سادگی تس گوشتخوار بود و چیزی بیشتر نیست

2. He learnt from Izz that, of the other dairymaids, Retty had become ill, and Marian had started drinking.
[ترجمه ترگمان]از Izz فهمید که یکی از آن other که بیمار شده و ماریان بیمار شده است و ماریان شروع به نوشیدن کرده بود
[ترجمه گوگل]او از Izz آموخت که از دیگر لبنیات، Retty بیمار شده بود و ماریان شروع به نوشیدن کرده بود

3. Martin Luther said, "A dairymaid can milk cows to the glory of God. "
[ترجمه ترگمان]مارتین لوتر گفت: \" خدمتکار لبنیات می تواند گاوه ای خود را به افتخار خداوند شیر دهد \"
[ترجمه گوگل]مارتین لوتر می گوید: «یک جگر لبنی می تواند گاوهای شیرین را به شکوه خدا برساند '

4. All the dairy people watched them leave, and Clare kissed the dairymaids goodbye.
[ترجمه ترگمان]همه the که آن ها را تماشا می کردند، آن ها را تماشا کردند و Clare the را بوسید
[ترجمه گوگل]همه افراد لبنی آنها را تماشا می کردند، و کلار لبخند خداحافظی را بوسید

5. But soon it was clear that the dairyman did not want so many dairymaids at this time of year.
[ترجمه ترگمان]اما به زودی مشخص شد که dairyman در این زمان از سال so زیادی نمی خواهند
[ترجمه گوگل]اما به زودی روشن شد که مرغداری در این زمان از سالخورده ی بسیاری از لبنیات نخواسته است

6. 'Ah!' he says to her, 'you'll never make a good dairymaid!
[ترجمه ترگمان]آه! به او می گوید: تو هرگز یک دختر خدمتکار خوبی نخواهی داشت!
[ترجمه گوگل]'آه!' او به او می گوید: 'هرگز لبنیات خوب را نخورید!

7. She said. 'All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid .
[ترجمه ترگمان]او گفت: تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه گوگل]او گفت 'تمام زیبایی های من از او می آید، و او تنها یک مرد لبنی بود

8. All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid.
[ترجمه ترگمان]تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه گوگل]تمام زیبایی های من از او می آید، و او تنها یک مرد لبنی بود

9. But after several bitter years of heart-searching, Tess determined to leave home again --- this time to be dairymaid at Talbothays, a large, fertile farm in the valley of the Great Dairies .
[ترجمه ترگمان]اما بعد از چندین سال جستجوی تلخ، Tess تصمیم گرفت که خانه را ترک کند - - این بار به عنوان خدمتکار لبنیات در Talbothays، یک مزرعه بزرگ و حاصلخیز در دره of بزرگ
[ترجمه گوگل]اما پس از چند سال تلخ دلخراش، تس تصمیم گرفت دوباره به خانه برگردد --- در این زمان، در مزرعه بزرگ Talbotays، یک مزرعه بزرگ و بارور در دره لبنیات بزرگ


کلمات دیگر: