قفس، چادر زدن، در قفس نهادن، در زندان افکندن
caged
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• a caged bird or animal is inside a cage.
جملات نمونه
1. caged storage
انبار محصور،محوطه ی نرده دار برای انبار کردن
2. to release a caged bird
پرنده ی در قفس را آزاد کردن
3. she sang like a caged bird
همچون پرنده ای در قفس آواز می خواند.
کلمات دیگر: