1. silent contemplation
تفکر آرام
2. She was lost in contemplation of the scene in front of her.
[ترجمه ترگمان]به تماشای صحنه ای که در مقابلش بود گم شد
[ترجمه گوگل]او در فکر صحنه در مقابل او گم شد
3. She turned from her contemplation of the photograph.
[ترجمه ترگمان]از فکر کردن به عکس برگشت
[ترجمه گوگل]او از تفکر او عکس گرفت
4. He spent many hours in deep contemplation.
[ترجمه ترگمان]ساعات متمادی را با تفکر فراوان گذراند
[ترجمه گوگل]او ساعتهای زیادی را در تفکر عمیق گذراند
5. He roused himself from his lazy contemplation of the scene beneath him.
[ترجمه ترگمان]او خود را از تماشای صحنه ای که در زیر او بود بیدار کرد
[ترجمه گوگل]او خود را از تفکر تنبل خود از صحنه زیر او roused
6. We sat in wordless contemplation of the view.
[ترجمه نوید] ما به صورت غیر قابل وصف به تعمق ان منظره نشسته بودیم
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به منظره نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]ما در نظر سنجی بی نظیر از این دیدار نشستیم
7. He was lost in the contemplation of the landscape.
[ترجمه ترگمان]او در تماشای منظره منظره محو شده بود
[ترجمه گوگل]او در اندیشه ی چشم انداز گم شد
8. It is a place of quiet contemplation.
[ترجمه ترگمان]این یک جای تفکر آرام است
[ترجمه گوگل]این محل تفکر آرام است
9. She spent an hour in quiet contemplation.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت را در تفکر آرام سپری کرد
[ترجمه گوگل]او یک ساعت در فکر آرام صرف کرد
10. He returned to his contemplation of the fire.
[ترجمه ترگمان]به تماشای آتش بازگشت
[ترجمه گوگل]او به اندیشۀ آتش افتاد
11. By 1613 even more desperate measures were in contemplation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی more desperate هم در فکر سیر کردن بود
[ترجمه گوگل]در سال 1613، اقدامات ناامیدتر حتی در حال تفکر بود
12. The nuns have an hour for silent contemplation every morning.
[ترجمه ترگمان]راهبه ها هر روز یک ساعت برای تفکر ساکت دارند
[ترجمه گوگل]راهبه ها یک ساعت برای تفکر خاموش هر روز صبح
13. She bought three dresses in contemplation of her trip.
[ترجمه ترگمان]برای تماشای سفر او سه لباس خریده بود
[ترجمه گوگل]او با توجه به سفر او سه لباس را خرید
14. The monks spend an hour in contemplation each morning.
[ترجمه ترگمان]کشیش ها هر روز یک ساعت صرف تفکر می کنند
[ترجمه گوگل]راهبان یک ساعت در نظر گرفتن هر روز صبح
15. After more than 20 minutes of contemplation, the buffalo lumbered off the road and disappeared into the trees.
[ترجمه ترگمان]پس از بیست دقیقه تفکر بوفالو آهسته از جاده خارج شد و در میان درختان ناپدید شد
[ترجمه گوگل]پس از بیش از 20 دقیقه تفکر، بوفالو از جاده بیرون رفت و به درخت ناپدید شد