کلمه جو
صفحه اصلی

afterglow


معنی : پس فروزش، پس تاب
معانی دیگر : (روشنی پس از رفتن نور یا خورشید) پستاب، شفق

انگلیسی به فارسی

پس‌فروزش، پس‌تاب


پس از زلزله، پس فروزش، پس تاب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the light, or the impression of light, that lingers after its source or cause is gone, as after a sunset.

- We sat in the park enjoying the afterglow of the sunset.
[ترجمه ترگمان] در پارک نشسته بودیم و از the پس از غروب آفتاب لذت می بردیم
[ترجمه گوگل] ما در پارک با بهره گیری از پسزمینه غروب خورشید نشسته ایم

(2) تعریف: a warm, pleasing memory of a recent experience.

- For a short time, I bathed in the afterglow of my mother's praise.
[ترجمه ترگمان] برای مدت کوتاهی، در پس afterglow ستایش مادرم آب تنی کردم
[ترجمه گوگل] برای یک لحظه کوتاه، من بعد از لحظه ای از ستایش مادرم حمام کردم

• glow after sunset; glow light leaves after it is gone; warm memory

دیکشنری تخصصی

[سینما] خاصیت پستاب - پستاب
[عمران و معماری] پستاب

مترادف و متضاد

پس فروزش (اسم)
afterglow

پس تاب (اسم)
afterglow

جملات نمونه

1. He was basking in the afterglow of love.
[ترجمه ترگمان]او در لا ید گیت از عشق پس از عشق غوطه می خورد
[ترجمه گوگل]او در پسری از عشق گشاد شد

2. The team were basking in the afterglow of winning the cup.
[ترجمه ترگمان]این تیم در حال لذت بردن از برنده شدن جام بود
[ترجمه گوگل]این تیم پس از پیروزی در فینال گلزنی کرد

3. The grin is the afterglow of what Fonda describes as the most fulfilling job in his professional life, playing Ulee Jackson.
[ترجمه ترگمان]این لبخند، آرامش بخشی از آنچه که فوندا به عنوان the شغل در زندگی حرفه ای خود توصیف می کند، بازی Ulee جکسون است
[ترجمه گوگل]درهم و برهم پس از آنچه Fonda توصیف به عنوان شغلی ترین کار در زندگی حرفه ای خود را، بازی Ulee جکسون است

4. In the flattering afterglow of Messines, Haig's confidence was unbounded.
[ترجمه ترگمان]در the flattering of Messines، اعتماد Haig نامحدود بود
[ترجمه گوگل]در پسزمینه ی مشتاقانه ی Messines، اعتماد Haig به طور بی حد و حصر بود

5. Through the crepuscular afterglow, from behind the marble pineapple, there came skipping a true-light figure.
[ترجمه ترگمان]از میان آن afterglow و afterglow، از پشت آناناس مرمر، یک پیکر درست و حسابی را جا به جا کرد
[ترجمه گوگل]از طریق خلط خلطی، از پشت آنالایزر سنگ مرمر، یک قطب نور واقعی پرتاب می شود

6. Behind it an apricot afterglow trailed like an exquisite taillight across the sky.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن، afterglow apricot پس از afterglow an در آسمان پدیدار شد
[ترجمه گوگل]پس از آن زلزله زردآلو پس از آن به عنوان یک چراغ خیره کننده ای در آسمان انجام شد

7. In the afterglow of the holidays come signs of a few hangovers from expensive champagne.
[ترجمه ترگمان]در پس afterglow تعطیلات، نشانه هایی از a از شامپاین گران قیمت به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در پسزمینه تعطیلات نشانه هایی از چند پسزمینه از شامپاین گران قیمت وجود دارد

8. You could see the afterglow of the victory in his face.
[ترجمه ترگمان]You پس از afterglow پیروزی در چهره اش دیده می شد
[ترجمه گوگل]شما می توانید پس از پیروزی در چهره او را ببینید

9. The sunrise the afterglow the lamplight of everyday proved our teachers'hard working.
[ترجمه ترگمان]طلوع خورشید پس از نیمروز، نور چراغ هر روز معلمان ما را به سختی کار می کرد
[ترجمه گوگل]طلوع خورشید بعد از ظهر، روزمرگی، کارهای معلمان ما را ثابت کرد

10. In the dusk, a thread of afterglow still lingers in the sky.
[ترجمه ترگمان]در تاریکی، یک رشته of afterglow هنوز در آسمان باقی می ماند
[ترجمه گوگل]در غروب، یک موضوع از پس زمینه هنوز در آسمان است

11. The South Pole Telescope, which began scientific observations in 200 surveys the sky for cosmic microwave background radiation, the "afterglow" of the Big Bang.
[ترجمه ترگمان]تلسکوپ قطب جنوب، که مشاهدات علمی را در ۲۰۰ مورد بررسی قرار داد، آسمان را برای تابش زمینه کیهانی کیهانی، \"afterglow\" بیگ بنگ \" آغاز کرد
[ترجمه گوگل]تلسکوپ قطب جنوب، که مشاهدات علمی را در 200 آغاز کرد، 200 آسمان آسمان را برای تابش اشعه مایکروویو کیهانی، 'پسزمینه' انفجار بزرگ، بررسی می کند

12. We basked in the afterglow of victory.
[ترجمه ترگمان]در پس afterglow پیروزی پناه می گیریم
[ترجمه گوگل]ما پس از پیروزی در آغوش گرفتیم

13. They had found the cool afterglow of the big bang: the cosmic microwave background radiation.
[ترجمه ترگمان]آن ها afterglow خنک را از انفجار بزرگ پیدا کرده بودند: پرتوه ای کیهانی کیهانی
[ترجمه گوگل]آنها بعد از انفجار بزرگ را تشخیص دادند: تابش زمینی مایکروویو کیهانی

14. Irradiation in the afterglow of sunset, from afar, It'seems long in the wind moving.
[ترجمه ترگمان]در هنگام غروب آفتاب، از دور، به نظر می رسد که باد حرکت می کند
[ترجمه گوگل]تابش در پسزمینه غروب خورشید، از دور، طول می کشد در حال حرکت باد

15. A golden afterglow throbbed in the west.
[ترجمه ترگمان]A golden در غرب می تپید
[ترجمه گوگل]یک پسزمینه طلایی در غرب غرق شد

پیشنهاد کاربران

afterglow ( نجوم )
واژه مصوب: پس تاب
تعریف: قـوس گستـرده ای از نور تابشی ( radiant glow ) که در اوایل فلق یا اواخر شفق در بالای ابرهای مرتفع مشاهده می شود

غروب آفتاب


کلمات دیگر: