1. a clump of pine trees by the lake
دسته ای درخت کاج در کنار دریاچه
2. I heard the heavy clump of feet on the stairs.
[ترجمه ترگمان]صدای پای سنگینی از پله ها شنیدم
[ترجمه گوگل]من شنیدم که سنگ های سنگین پا روی پله ها
3. The spade sank into a clump of overgrown bushes.
[ترجمه ترگمان]بیل در یک مشت بوته از بوته های خار فرو رفت
[ترجمه گوگل]این بیل به یک توده از بوته های بیش از حد فرو ریخت
4. I heard the clump of Ralph's boots going up the stairs.
[ترجمه ترگمان]صدای پای چکمه های رالف را شنیدم که از پله ها بالا می رفت
[ترجمه گوگل]من شلواری از چکمه های رالف را که از پله ها بالا می رفت شنیده ام
5. Running in a clump through a crowded station, like the Bash Street Kids, keeping perfect time with chant and clap.
[ترجمه ترگمان]دوان دوان از یک ایستگاه پر ازدحام گذشت، مثل بچه های کلاس Bash که با صدای بلند آواز می خواندند و کف می زدند
[ترجمه گوگل]از طریق یک ایستگاه شلوغ، مثل بچه های خیابانی باس، در یک چوپان حرکت کنید، زمان مناسب را با شعار و کف زدن نگه دارید
6. This clump is reckoned to be 000 years old.
[ترجمه ترگمان]این دسته را بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت دارد
[ترجمه گوگل]این کلوپ به عنوان 000 سال محاسبه می شود
7. Crunching up the gravel drive past a clump of rhododendrons, she heard a scuffle in the undergrowth.
[ترجمه ترگمان]او با یک تکه زمین کوچک که در بالای یک درخت بید نشسته بود، صدای جنجالی در میان بوته های به هم تنیده زیر درختان بید شنیده می شد
[ترجمه گوگل]او در یک شاخه گل زده در زیر زمین شنیده می شود
8. By one of the legs is a clump of dust shaped like a sea lion with its head and neck raised.
[ترجمه ترگمان]نزدیک یکی از پاهایش یک مشت گرد و خاک است که شبیه شیر دریایی است با سر و گردنش بالا می رود
[ترجمه گوگل]با یکی از پاها یک گرد و غبار از گرد و غبار شکل گرفته مانند شیر دریایی با سر و گردن مطرح شده است
9. Galaxies, too, tend to clump together in clusters, which in turn may be parts of superclusters.
[ترجمه ترگمان]کهکشان ها نیز معمولا در خوشه های کهکشانی جمع می شوند که به نوبه خود ممکن است بخش هایی از superclusters باشند
[ترجمه گوگل]کهکشان ها نیز در خوشه ها با یکدیگر همخوانی دارند، که به نوبه ی خود ممکن است بخشی از ابرکامپی باشد
10. Supposing the tramp was there behind the clump, she thought, smoking his pipe and waiting to catch her?
[ترجمه ترگمان]پس از آن که مرد ولگرد پیپ خود را کشید و منتظر شد که او را بگیرد، باخود گفت، فرض کنیم که این مرد ولگرد پشت این انبوه درخت باشد؟
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که چرت زدن پشت چوپان بود، سیگار کشید و انتظار داشت تا او را بگیرد؟
11. Bright green lizards were scuttling over a clump of tree-roots twice as tall as Alan, and he was wide awake.
[ترجمه ترگمان]lizards سبز روشن، دو بار به اندازه الن قد بلند بودند، و او کاملا بیدار بود
[ترجمه گوگل]مارمولک های سبز روشن بیش از یک ردیف از ریشه های درختی دو برابر بلند تر از آلن بود و بیدار شد
12. This product will cause bacteria and loose dirt to clump together in the water tank.
[ترجمه ترگمان]این محصول باعث ایجاد باکتری و کثیفی در مخزن آب خواهد شد
[ترجمه گوگل]این محصول باعث می شود که باکتری ها و خاک های سست شده در مخزن آب با هم مخلوط شوند
13. Moore escaped by the simple expedient of lying down in a clump of grass.
[ترجمه ترگمان]مور با تدبیر ساده ای برای دراز کشیدن در یک دسته علف فرار کرد
[ترجمه گوگل]مور با استفاده ساده از دروغ گفتن در چمن چمن فرار کرد
14. Brown rice takes longer to cook but it doesn't clump together as easily as white rice.
[ترجمه ترگمان]برنج قهوه ای بیشتر طول می کشد تا اشپزی کند، اما مثل برنج سفید به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]برنج قهوه طول می کشد برای طبخ، اما آن را با هم به راحتی به عنوان برنج سفید نیست
15. The path follows the river closely, occasionally deviating round a clump of trees.
[ترجمه ترگمان]جاده از نزدیک رودخانه را دنبال می کند، گاهی به دور یک دسته درخت می رود
[ترجمه گوگل]این مسیر نزدیک به رودخانه است، گاهی اوقات از لبه درختان دور می شود