کلمه جو
صفحه اصلی

broadcasting


معنی : اشاعه
معانی دیگر : سخن پراکنی

انگلیسی به فارسی

سخن‌پراکنی


صدا و سیما، اشاعه


انگلیسی به انگلیسی

• transmitting

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] پخش ارسال برنامه های رادیو- تلویزیونی برای عموم توسط امواج رادیویی . - پخش رادیو
[سینما] پخش - پخش (رادیو تلویزیونی )

مترادف و متضاد

اشاعه (اسم)
publication, distribution, broadcasting

جملات نمونه

1. broadcasting
سخن پراکنی

2. the importence of broadcasting to overseas countries
اهمیت سخن پراکنی برای کشورهای آنسوی دریاها

3. The Broadcasting Act allows ministers to proscribe any channel that offends against good taste and decency.
[ترجمه ترگمان]قانون پخش به وزرا اجازه می دهد تا هر کانالی که در برابر سلیقه خوب و شایستگی آزار می دهد را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]قانون پخش، به وزرای اجازه می دهد تا هر کانال را که در برابر طعم و شایستگی خوب است، مجازات کند

4. Satellite broadcasting is helping to globalize television.
[ترجمه ترگمان]پخش ماهواره ای به تلویزیون globalize کمک می کند
[ترجمه گوگل]پخش ماهواره ای به جهانی شدن تلویزیون کمک می کند

5. Troops yesterday seized control of the broadcasting station.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی روز گذشته کنترل ایستگاه رادیویی را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]سربازان روز گذشته کنترل ایستگاه رادیو کنترل کردند

6. The BBC denies that its broadcasting has been dumbed down.
[ترجمه ترگمان]بی بی سی انکار می کند که پخش آن کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]بی بی سی انکار می کند که پخش آن از بین رفته است

7. They began broadcasting in 192
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به پخش در ۱۹۲ کشور کردند
[ترجمه گوگل]آنها شروع به پخش در 192 کردند

8. The broadcasting station has signed off for the night.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه پخش برنامه امشب را امضا کرده است
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی برای شب عکاسی کرده است

9. Will new technology change the shape of broadcasting?
[ترجمه ترگمان]آیا تکنولوژی جدید شکل پخش برنامه را تغییر می دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا فناوری جدید شکل پخش را تغییر خواهد داد؟

10. The company was rapped over the knuckles for broadcasting the interview.
[ترجمه ترگمان]دسته بند انگشتانش را برای پخش کردن مصاحبه روی پنجه بوکس به صدا در آورده بود
[ترجمه گوگل]این شرکت برای انتقال مصاحبه از طریق کمربند مورد استفاده قرار گرفت

11. We were broadcasting on all the major channels.
[ترجمه ترگمان]ما همه کانال های اصلی را پخش می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در همه کانال های اصلی پخش کردیم

12. You're listening to Radio Gold, broadcasting 24 hours a day on 909 AM.
[ترجمه ترگمان]شما به رادیو گلد گوش می دهید، ۲۴ ساعت در روز در ۹۰۹ AM پخش می کنید
[ترجمه گوگل]شما در حال گوش دادن به رادیو طلوع، پخش 24 ساعته در ساعت 909 صبح است

13. The research stretched from the infancy of radio broadcasting through to today.
[ترجمه ترگمان]تحقیقاتی که از دوران نوزادی تا امروز آغاز شد
[ترجمه گوگل]این تحقیق از دوران کودکی پخش رادیو تا امروز انجام شد

14. Fasten onto what the official broadcasting station is saying.
[ترجمه ترگمان]بر روی چیزی که ایستگاه پخش رسمی گفته می شود، تمرکز کنید
[ترجمه گوگل]به آنچه ایستگاه پخش رسمی می گوید متصل کنید

پیشنهاد کاربران

[برق و الکترونیک] پخش گسترده و همگانی

broadcasting ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: بذرپاشی
تعریف: پخش کردن بذر به صورت نامنظم

reporting a news

گزارش کردن خبر

صدا و سیما

پخش کردن

( کامپیوتر - شبکه ) همه پخشی

رسانه

پخش صدا وسیما

خبرگذاری

پخش

خبررسانی
خبرگذاری
منتشرکردن
پیشگویی کردن
صداو سیما

means send out radio or TV programs.


نشان دادن
عمومی کردن
پخش کردن

پخش کردن **در رادیو یا تلویزیون**

خبرگزاری

پخش همگانی، پخش گسترده ( Broadcast در مقابل Unicast می باشد ) ؛ این واژه، فقط مختص صداوسیما نیست و در جاهای دیگر مثل مباحث شبکه نیز کاربرد دارد.


کلمات دیگر: