1. by coincidence
برحسب تصادف،اتفاقا
2. is it a coincidence that all the complaints are signed by these three brothers?
آیا تصادفی است که کلیه ی شکایات توسط این سه برادر امضا شده است ؟
3. Mr. Berry said the timing was a coincidence and that his decision was unrelated to Mr. Roman's departure.
[ترجمه ترگمان]آقای بری گفت که زمانش تصادفی است و تصمیم او به عزیمت آقای رم ربطی ندارد
[ترجمه گوگل]آقای بری گفت زمان بندی یک تصادف بود و تصمیم وی با رد آقای رم ارتباطی نداشت
4. There is no such thing as a coincidence in this world, there is only the inevitable.
[ترجمه ترگمان]چنین چیزی وجود ندارد که در این جهان تصادفی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]چنین چیزی به عنوان یک تصادف در این دنیا وجود ندارد، تنها اجتناب ناپذیر است
5. By coincidence, John and I both ended up at Yale.
[ترجمه ترگمان]تصادفی بود، من و \"جان\" هر دو به دانشگاه \"یل\" رفتیم
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی، جان و من هر دو به پایان رسید در ییل
6. By a strange coincidence we happened to be travelling on the same train.
[ترجمه ترگمان]اتفاق عجیبی افتاد که ما با هم در یک قطار سفر می کردیم
[ترجمه گوگل]با اتفاقی عجیب و غریب، ما در همان قطار سفر کردیم
7. By a fortunate coincidence, a passer-by heard her cries for help.
[ترجمه ترگمان]تصادفی، یک راه گذر، صدای فریاد او برای کمک به گوش رسید
[ترجمه گوگل]با یک تصادف خوش شانس، یک گذر از شنیدن صدای گریه او برای کمک
8. Meeting you here in Rome is a remarkable coincidence.
[ترجمه ترگمان]ملاقات شما در اینجا در رم یک تصادف جالب توجه است
[ترجمه گوگل]ملاقات شما در اینجا در رم یک تصادف قابل توجه است
9. Is it just a coincidence that the wife of the man who ran the competition won first prize?
[ترجمه ترگمان]آیا این تصادفی است که همسر مردی که مسابقه را اداره می کند جایزه اول را برنده است؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک تصادف است که همسر مردی که مسابقه را اجرا کرد، جایزه اول را دریافت کرد؟
10. This could be a coincidence, but I think not.
[ترجمه ترگمان]این میتونه تصادفی باشه اما فکر می کنم نه
[ترجمه گوگل]این می تواند یک تصادف باشد، اما من فکر نمی کنم
11. What a coincidence that I was in Paris at the same time as you!
[ترجمه ترگمان]چه تصادفی بود که من در پاریس در یک زمان در پاریس بودم!
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی افتاد که من همزمان با شما در پاریس بودم
12. It can't be a mere coincidence that they left at the same time.
[ترجمه ترگمان]این تصادفی نیست که اونا همزمان با هم رفتن
[ترجمه گوگل]این نمی تواند صرفا تصادفی باشد که در همان زمان باقی مانده است
13. Just by coincidence, I met my old school-mate again fifty years later.
[ترجمه ترگمان]درست به خاطر تصادف، من دوباره پنجاه سال بعد، معاون مدرسه قدیمی خودم را دیدم
[ترجمه گوگل]فقط با تصادف، دوباره مکتب قدیمیم را پنجاه سال بعد ملاقات کردم
14. It's not a coincidence that none of the directors are women .
[ترجمه ترگمان]این تصادفی نیست که هیچ یک از کارگردانان زن باشند
[ترجمه گوگل]این یک تصادف نیست که هیچ کدام از مدیران زن نیستند