کلمه جو
صفحه اصلی

amplitude


معنی : فراوانی، کمال، انباشتگی، درشتی، فراخی، دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، فضا داری
معانی دیگر : (برق و الکترونیک) دامنه ی نوسان، فاصله ی بین وسط و سرموج، گسترش، وفور، فزونی، پری، وسعت نظر، گسترش فکری، (نجوم) زاویه ای که ستاره هنگام طلوع و غروب خود با سطح افق می سازد، مکمل سمت

انگلیسی به فارسی

دامنه


فزونی، دامنه، فراخی، فراوانی، استعداد، میدان نوسان، فاصله زیاد، دامنه، بزرگی، درشتی، انباشتگی، سیری، کمال


دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، فراوانی، درشتی، انباشتگی، فراخی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، کمال، فضا داری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of being ample; largeness.
مترادف: bigness, extent, greatness, largeness, magnitude, vastness
متضاد: narrowness, smallness
مشابه: expanse, measure, range, scope, size

- The amplitude of the cosmos is difficult for most of us to conceive.
[ترجمه ترگمان] دامنه کیهان برای اکثر ما دشوار است که تصور کنیم
[ترجمه گوگل] دامنه ی کیهان برای بسیاری از ما مشکل است

(2) تعریف: fullness or abundance.
مترادف: abundance, ampleness, bountifulness, fullness, plentifulness, plenty, profusion, repletion
متضاد: emptiness, paucity, scarcity
مشابه: immensity, quantity, volume

- The feast was impressive in its amplitude.
[ترجمه ترگمان] جشن در دامنه آن تاثیر گذار بود
[ترجمه گوگل] این جشن در دامنه آن چشمگیر بود

(3) تعریف: in physics, the maximum value of an oscillating quantity.
مشابه: peak

- the amplitude of an alternating current
[ترجمه ترگمان] دامنه جریان متناوب
[ترجمه گوگل] دامنه جریان متناوب

• magnitude; spaciousness; plenitude

دیکشنری تخصصی

[شیمی] دامنه، شناسه، دامنه ى نوسان، میدان نوسان، فاصله ى بین وسط و سرموج
[سینما] دامنه
[عمران و معماری] دامنه
[کامپیوتر] دامنه .
[برق و الکترونیک] دامنه مقدار یک کمیت متغیر در لحظه ی مشخص . - دامنه
[زمین شناسی] دامنه دامنه لرزه،اندازه جنبشها در یک ثبت زمین لرزه ای
[نساجی] دامنه - دامنه نوسان
[ریاضیات] دامنه، پهنه، زاویه ی نوسان، دامنه ی نوسان، دامنه ی نوسان، فاصله ی تغییرات، دامنه ی آرگومان، فاز
[پلیمر] دامنه
[آب و خاک] دامنه، میدان

مترادف و متضاد

فراوانی (اسم)
plenty, aboundness, abundance, affluence, redundancy, profusion, amplitude, exuberance, ampleness, plenitude, great supply, lavishness, redundance, plentifulness, plentitude, superabundance

کمال (اسم)
prime, amplitude, accomplishment, perfection, integrity, maturity, completeness, sophistication, exactitude, period, complementarity, plenitude, plentitude

انباشتگی (اسم)
amplitude, accumulation, reposition, agglomeration, cumulation, repletion

درشتی (اسم)
amplitude, acerbity, coarseness

فراخی (اسم)
amplitude, ampleness, wideness, largeness

دامنه (اسم)
amplitude, foot, domain, hillside, skirt, sidehill, brae

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

میدان نوسان (اسم)
amplitude

بزرگی (اسم)
amplitude, enlargement, hauteur, eminence, magnitude, dignity, grandeur, bigness, magnificence, voluminosity, bulkiness, headship, gentility, formidability, eminency, lordship

میدان (اسم)
amplitude, ground, place, field, plaza, ring, scope, square, battlefield, forum, band, purview

استعداد (اسم)
susceptibility, aptitude, capacity, amplitude, art, liability, verve, brilliance, tendency, ingenuity, shift, turn, talent, flair, gift, caliber, aptness, property, knack, genius, faculty, predisposition

فاصلهء زیاد (اسم)
amplitude

فضا داری (اسم)
amplitude, expanse

جملات نمونه

1. amplitude distortion
اعوجاج بسامد

2. sound waves are measured by their amplitude
امواج صدا را از طریق دامنه ی نوسان آنها می سنجند.

3. The sheer amplitude of the novel invites comparisons with Tolstoy and George Eliot.
[ترجمه ترگمان]دامنه گسترده این رمان مقایسه با تولستوی و جرج الیوت است
[ترجمه گوگل]دامنه محکم این رمان با مقایسه تولستوی و جورج الیوت مقایسه می کند

4. Sound waves are measured by their amplitude.
[ترجمه ترگمان]امواج صوتی با دامنه خود اندازه گیری می شوند
[ترجمه گوگل]امواج صوتی توسط دامنه آنها اندازه گیری می شود

5. The amplitude of the vibration determines the loudness of the sound.
[ترجمه ترگمان]دامنه ارتعاش، سطح صدا را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]دامنه ارتعاش میزان صدای صدا را تعیین می کند

6. The amplitude of the pressure waves declined after a latency period of about 2 to 3 minutes.
[ترجمه ترگمان]دامنه امواج فشاری بعد از دوره کمون حدود ۲ تا ۳ دقیقه کاهش یافت
[ترجمه گوگل]دامنه امواج فشار پس از یک دوره تأخیر حدود 2 تا 3 دقیقه کاهش می یابد

7. Amplitude and duration of contractions at each recording site were calculated as the average of 10 swallows.
[ترجمه ترگمان]Amplitude و مدت انقباضات در هر محل ثبت به صورت میانگین ۱۰ پرستوها محاسبه شدند
[ترجمه گوگل]دامنه و مدت انقباضات در هر محل ضبط، به صورت میانگین 10 قلمزنی محاسبه شد

8. These low amplitude propagated contractions are reported to be more frequent.
[ترجمه ترگمان]این دامنه کم در انقباضات شایع گزارش شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که این انقباضات دامنه کم کم گزارش شده است که بیشتر شایع است

9. The amplitude of the curve is its maximum height above its average level.
[ترجمه ترگمان]دامنه این منحنی بیشینه ارتفاع آن بالاتر از سطح متوسط آن است
[ترجمه گوگل]دامنه منحنی حداکثر ارتفاع آن بالاتر از سطح متوسط ​​آن است

10. Typically, the amplitude of slow waves in deep sleep becomes smaller with ageing.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، دامنه امواج آهسته در خواب عمیق با سالمندی کم می شود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، دامنه امواج آهسته در خواب عمیق با پیری کوچک تر می شود

11. The amplitude histogram shown in Fig. 1 c scored 190 using this procedure.
[ترجمه ترگمان]نمودار هیستوگرام نشان داده شده در شکل ۱ c با استفاده از این روش ۱۹۰ امتیاز گرفت
[ترجمه گوگل]هیستوگرام دامنه نشان داده شده در شکل 1 c با استفاده از این روش 190 می شود

12. The duration and amplitude of rebound pressure increased as the distension volume increased.
[ترجمه ترگمان]مدت و دامنه فشار برگشتی افزایش یافت چون حجم distension افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مدت زمان و دامنه فشار بازگشتی افزایش می یابد به عنوان حجم حجم انبساط افزایش یافته است

13. It can be marked by very low pitch, even on lexical items, loss of amplitude and a lengthy pause.
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با زمین بسیار پایین، حتی در آیتم های واژگانی، از دست دادن دامنه و مکث طولانی مشخص کرد
[ترجمه گوگل]این می تواند با زمین بسیار کم، حتی در مورد آیتم های واژگانی، از دست دادن دامنه و مکث طولانی مشخص شود

14. Should the value of a variable be represented by the amplitude of the output or by the location of nodes?
[ترجمه ترگمان]آیا باید ارزش یک متغیر با دامنه خروجی یا محل نوده ای موجود باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا مقدار یک متغیر باید توسط دامنه خروجی و یا محل گره ها نشان داده شود؟

15. After eating, although intraluminal pressure does not increase appreciably, the number of high amplitude propagating contractions increases.
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن، اگر چه فشار intraluminal به طور محسوسی افزایش نمی یابد، تعداد بالا از رشد contractions افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]پس از خوردن غذا، اگر چه فشار داخل دریایی به میزان قابل ملاحظه ای افزایش نمی یابد، تعداد انقباض های گسترش دامنه بالا افزایش می یابد

Sound waves are measured by their amplitude.

امواج صدا را از طریق دامنه‌ی نوسان آنها می‌سنجند.


اصطلاحات

amplitude distortion

اعوجاج بسامد


پیشنهاد کاربران

تقویت کننده

نوسان

Amplitudeعرض جغرافیایی قوس افقی بین نقطه شرقی و غربی کره زمین

دامنه
ارتفاع

فاصله ی بین وسط و سرموج


کلمات دیگر: