کلمه جو
صفحه اصلی

broadside


معنی : سطح پهن هرچیزی
معانی دیگر : هریک از دو طرف کشتی (بالای آب)، پهلو (کشتی)، به پهلو، از پهلو، حمله ی شدید (در رسانه ها و غیره)، کلا، یکسر، بدون استثنا، (در کشتی های جنگی قدیم) کلیه ی توپ های یک پهلوی کشتی را با هم شلیک کردن، شلیک هم زمان، (هرچیز بزرگ مثل کامیون و غیره) پهلو، (در اصل) ورقه ی بزرگ که در یک طرف آن اعلامیه چاپ می کردند، ورقه ی اعلامیه ی سیاسی، (در قرن هفدهم) تصنیف (چاپ شده بر ورقه ی کاغذ) (broadsheet هم می گفتند)، توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده، بایک شلیک

انگلیسی به فارسی

توپ‌هایی که در یک سوی کشتی آراسته شده، سطح پهن هرچیزی، با یک شلیک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a strong, often abusive criticism or denunciation.

(2) تعریف: the simultaneous discharge of all the guns on one side of a warship.

(3) تعریف: a sheet of paper printed on one side only for distribution or posting, or a ballad or satire printed on such sheets.

(4) تعریف: the entire side of a ship that is above the water line.
قید ( adverb )
• : تعریف: with the broadest side facing a given point or direction.

- The motorcycle hit the car broadside.
[ترجمه ترگمان] موتورسیکلت به شدت ضربه زد
[ترجمه گوگل] موتور سیکلت به وسیله ی وسیله نقلیه ی خودرو ضربه زد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: broadsides, broadsiding, broadsided
(1) تعریف: to proceed with the broadest side toward a given direction.

(2) تعریف: to deliver a strong criticism or denunciation.
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to attack verbally.

(2) تعریف: to collide with, as in an automobile crash.

• with the wider side facing forward; from the side; randomly, by chance
move with the widest side facing forward; hit on the side, strike the side of; verbally attack; simultaneously fire all guns on one side of a ship
blow from the side; side of a ship; firing of guns (from the side of a ship)
a broadside is a strong written or spoken attack on someone.
a broadside is also the firing of all the guns on one side of a warship at the same time; an old-fashioned use.
if a ship is broadside to something, it has its longest side facing in the direction of that thing; a technical use.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] متعامد عمود بر یک محور یا صفحه.
[سینما] نوعی لامپ نور افکن

مترادف و متضاد

سطح پهن هرچیزی (اسم)
broadside

جملات نمونه

1. the broadside by the newspapers upset the prime minister
حمله ی همه جانبه ی روزنامه ها نخست وزیر را ناراحت کرد.

2. to level criticism broadside
بدون استثنا از همه انتقاد کردن

3. the two boats collided broadside
دو کشتی از پهلو با هم تصادم کردند.

4. the truck hit the car broadside
کامیون از پهلو به اتومبیل زد.

5. seriously damaged, the ship entered the river broadside
کشتی که شدیدا صدمه دیده بود از پهلو وارد رودخانه شد.

6. Can the government survive this latest broadside from its own supporters?
[ترجمه ترگمان]آیا دولت می تواند از این آخرین ضربه حامیان خود جان سالم به در ببرد؟
[ترجمه گوگل]آیا دولت می تواند از این حامیان خود در این زمینه حمایت کند؟

7. The Social Democratic leader launched a broadside against both monetary and political union.
[ترجمه ترگمان]رهبر سوسیال دموکرات انتقادات را علیه اتحادیه اقتصادی و سیاسی به راه انداخت
[ترجمه گوگل]رهبر حزب سوسیال دموکراتها، در برابر اتحادیه پولی و سیاسی راه حلی داشت

8. The Prime Minister delivered a broadside at her critics.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر انتقادات خود را به منتقدان خود ایراد کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، منتقدان خود را در کنار هم قرار داد

9. The car skidded and crashed broadside into another car.
[ترجمه ترگمان]ماشین متوقف شد و به سمت یک ماشین دیگر سقوط کرد
[ترجمه گوگل]ماشین ماشین را می پوشاند و به یک ماشین دیگر سقوط کرد

10. The boat swung broadside on to the current of the river.
[ترجمه ترگمان]قایق به طرف جریان رودخانه بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]قایق به سمت جریان رودخانه حرکت کرد

11. The prime minister fired a broadside at his critics.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر به منتقدان خود به شدت انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، منتقدان خود را به سمت محوطه ی سرسبزی برد

12. Broadside winds crabbed the boat close to the riverbank.
[ترجمه ترگمان]باده ای broadside در قایق نزدیک ساحل رودخانه پیچیده بودند
[ترجمه گوگل]باد های برادوی قایق را به نزدیکی رودخانه خراب کرد

13. The ship hit the harbour wall broadside on.
[ترجمه ترگمان]کشتی به دیواره لنگرگاه نزدیک شد
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت دیوار بندر بندرگاه در آمده است

14. The ship was moored broadside to the pier.
[ترجمه ترگمان]کشتی را به اسکله بسته بودند
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت اسکله سوار شده بود

Seriously damaged, the ship entered the river broadside.

کشتی که شدیداً صدمه دیده بود از پهلو وارد رودخانه شد.


The two boats collided broadside.

دو کشتی از پهلو با هم برخورد کردند.


The truck hit the car broadside.

کامیون از پهلو به اتومبیل زد.


The broadside by the newspapers upset the prime minister.

حمله‌ی همه‌جانبه‌ی روزنامه‌ها نخست‌وزیر را ناراحت کرد.


to level criticism broadside

بدون استثنا از همه انتقاد کردن


پیشنهاد کاربران

انتقاد شدید

A strong verbal attack

در تصادفات جزئی خودرو، از بغل مالیدن

موضع گیری ( علوم سیاسی )


کلمات دیگر: